responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 55

(1) [در اين حين‌] ابن زياد [صدايش‌] را شنيد گفت: او را نزديك من بياوريد، نزديك آوردند، گفت: بخدا قسم يا [مسلم‌] را پيش من مى‌آورى و يا گردنت را قطع مى‌كنم! [هانى‌] گفت: [اگر چنين كنى‌] شمشيرها گرد خانه‌ات را محاصره مى‌كنند- [هانى‌] گمان مى‌كرد اقوامش صدايش را مى‌شنوند.[1] ابن زياد گفت: واى بر تو! با شمشيرها مرا مى‌ترسانى؟! او را نزديك من بياوريد، نزديك شد. آنگاه با چوبدستى به صورتش زد، پشت سر هم به بينى و پيشانى و گونه‌هايش مى‌زد تا اينكه بينى‌اش شكست و خون روى لباسش جارى شد و گوشت گونه و پيشانى‌اش روى محاسنش ريخت و چوبدستى شكست. هانى با دستش دسته شمشير يكى از نگهبانان را گرفت [تا با شمشير از خود دفاع كند ولى‌] نگهبان [دسته شمشير را] از دستش كشيد و نگذاشت [او شمشير را از غلاف بيرون آورد] بعد عبيد الله گفت: [گويا] بقيه عمرت را حرورى‌[2] [جزو خوارج‌] شده‌اى؟

خودت جانت را حلال كرده‌اى، [ديگر] قتل تو بر ما حلال شده است. بگيريد او را بيندازيد داخل يكى از اطاقهاى قصر و دربش را به رويش ببنديد و نگهبانى بر او بگذاريد، [مأمورين هم‌] همين كار را كردند، [در اين هنگام‌] اسماء بن خارجه [يكى از فرستادگان ابن زياد براى آوردن هانى به كاخ‌] روبروى [ابن زياد] ايستاد و گفت مثل اينكه ما از حالا رسولان خائنى شده‌ايم! به ما دستور داده بودى اين مرد را نزدت حاضر كنيم ولى وقتى او را پيش تو آورده‌ايم، صورتش را شكستى و خونش را روى محاسنش روان ساختى و تصميم گرفتى او را بكشى؟! عبيد الله گفت: [حالا] تو هم اينجا [زبان در آوردى؟] دستور داد او را ببرند!


[1] چون با چند تن از افراد عشيره‌اش به كاخ آمده بود و آنها پشت درب به انتظارش نشسته بودند.

[2] حروراء مكانى نزديك كوفه بود كه خوارج براى اول بار در آنجا جمع شده بودند و عليه امير المؤمنين على عليه السّلام قيام كردند از اين رو ابن زياد با اين كلمه مى‌خواست به هانى بگويد تو با اين كارت جزو خوارج شده‌اى.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 55
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست