responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 49

[در اين اثنا معقل‌] با ساير مردم منزل [مسلم بن عوسجه‌] رفت و آمد مى‌كرد تا اينكه او از مسلم بن عقيل برايش اجازه ملاقات گرفت.[1]

طرح قتل ابن زياد

(1) [هنگامى كه‌] هانى بن عروة مريض شد عبيد الله [ابن زياد] به عيادتش آمد، عمارة بن عبيد سلولى به [هانى‌] گفت: گردهمايى ما براى كشتن اين ستمگر [ابن زياد] است. حال كه خداوند به تو امكان چنين كارى را داد، ابن زياد را بكش، هانى گفت: من دوست ندارم [ابن زياد] در خانه من كشته شود [بنابراين ابن زياد] از هانى عيادت كرد و با سلامتى از خانه‌اش بيرون رفت.

يك جمعه نگذشته بود كه شريك بن أعور [حارثى‌] مريض شد وى نزد ابن زياد و ساير فرمانداران فردى محترم بود. و در عين حال، شيعه متعصبى بود، عبيد الله دنبالش فرستاد، گفت من دم غروب نزد تو مى‌آيم. شريك به مسلم [ابن عقيل‌] گفت: اين فاجر دم غروب به عيادتم خواهد آمد وقتى كه نشست به طرفش حمله كن و او را بكش، بعد برو در قصر بنشين، كسى جز شما و ايشان وجود ندارد و [من هم‌] اگر همين روزها از مرضم رها شوم به بصره مى‌روم و برايت وضع آنجا را سرو سامان مى‌دهم.

دم غروب عبيد الله [ابن زياد] براى عيادت شريك [حارثى‌] حركت كرد، مسلم هم آماده شد تا داخل [اطاق بشود]، شريك به [مسلم‌] گفت: وقتى كه [عبيد الله نشست‌] فرصت را از دست نده، [فوراً حمله كن‌]. [در اين حين‌] هانى بن عروه بلند شد و گفت من دوست ندارم [ابن زياد] در خانه من كشته شود- گويا آن را قبيح مى‌دانست!


[1] تاريخ طبرى، 5: 362 و 363 و رك: تذكرة الخواص، 241 كه اين خبر را به اختصار نقل كرده است و رك:

ارشاد شيخ مفيد 2: 45 و 46.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 49
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست