responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 200

(1) آنگاه به مردم اجازه ورود داده شد، در حالى كه سر حسين [عليه السّلام‌] پيش روى يزيد بود و با چوبدستى خود بر لب [مبارك آن حضرت‌] مى‌زد، أبو برزه أسلمى- از اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم- [از اين حركت يزيد ناراحت شد و خطاب به او] گفت:

آيا با چوبدستى‌ات به لب حسين مى‌زنى؟! مگر نمى‌دانى كه چوبدستى‌ات بر جايى مى‌خورد كه بارها ديده‌ام رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلم آنجا را مى‌مكيده است؟! مگر نه اينست كه شفيع تو در روز قيامت ابن زياد و شفيع اين [حسين‌] در آن روز محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم خواهد بود.

سپس برخاست و [از مجلس بيرون‌] رفت.

[همسر يزيد] هند دختر عبد الله بن عامر بن كريز وقتى اين گفتگوها را شنيد لباسش را به سر پيچيد و [از اندرون‌] بيرون آمد. [و به يزيد] گفت: اى امير المؤمنين! آيا اين سر حسين پسر فاطمه دختر رسول خدا است! [يزيد] گفت: بله، براى پسر دختر رسول خدا و عزيز دردانه قريش، بنال و آرايش را ترك گفته، لباس سياه بر تن كن! ابن زياد عجله بخرج داده او را كشت! خدا [ابن زياد] را بكشد! يحيى بن حكم گفت: [با اين عملتان‌] در روز قيامت از محمّد دور مانده‌ايد، [من از اين پس‌] هرگز در هيچ كارى با شما همكارى نخواهم كرد! آنگاه برخاست و [از مجلس بيرون رفته‌] گفت:[1] وقتى يزيد بن معاويه مى‌خواست وارد اين مجلس شود، [ابتدا] أشراف اهل شام را دعوت كرد و آنان را در اطراف خود نشاند، سپس على بن الحسين و زنان و فرزندان حسين را خواست، آنها جلوى ديدگان مردم بر يزيد وارد شده و پيش رويش نشانده شدند، [وقتى يزيد] وضع نابسامان آنان را مشاهده كرد گفت: خدا پسر مرجانة را زشت گرداند! اگر بين شما و او پيوند خويشاوندى و يا قرابتى بود با


[1] تاريخ طبرى، 5/ 456، به نقل از أبى مخنف از أبو حمزه ثمالى از عبيد الله ثمالى از قاسم بن بخيت، با كمى جابجايى.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 200
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست