با وى و دو تن از همراهانش- ابو بردة بن عوف أزدى و طارق بن
ظبيان أزدى- به سوى يزيد بن معاويه فرستاد.[1]
در ضمن دستور داد زنان و بچههاى حسين [عليه السّلام] آماده شدند و بر گردن على
بن الحسين [عليه السّلام] غل و زنجير بسته شد، [پس از آمادگى اسراء] آنان را با
مخفر بن ثعلبه عائذى [قرشى] و شمر بن ذى الجوشن [به طرف شام] فرستاد.
آن دو [اسراء را به
شام] بردند و وارد [مجلس] يزيد شدند.[2]
وقتى سر حسين [عليه السّلام] و اهل بيت و اصحابش- پيش روى يزيد نهاده شد [يزيد با
زبان شعر اين معانى را] گفت:
[اين شمشيرها سران
مردانى را شكافتند كه برايمان عزيز بودهاند اما در عين [عزت] ستمگرى كرده و قطع
رحم نمودهاند.][3] [در اين
هنگام] يحيى بن حكم برادر مروان بن حكم [زبان به اعتراض گشود و با اشعارى به اين
مضمون] گفت:
سرى كه در كناره طفّ[4] [كربلا]
بريده شد، از ابن زياد، آن برده كم شرافت به ما نزديكتر بود. [با اين كار] نسل
سميّه به اندازه ريگها افزايش يافت و حال آنكه دختر رسول خدا صلّى اللّه عليه و
آله و سلّم بىنسل گرديد! يزيد بن معاويه [از اين سخنان برآشفت و] به سينه يحيى بن
حكم زد و گفت:
[1] تاريخ طبرى، 5/ 459، به نقل از أبى مخنف، با
كمى جابجايى.
[2] طبرى اين خبر را از أبى مخنف نقل نكرده است،
بلكه از هشام از عبد الله بن يزيد جذامىّ از پدرش از غاز بن ربيعة جرشى نقل كرده
است، رك: تاريخ طبرى، 5/ 460.
[3] تاريخ طبرى، 5/ 460، به نقل از أبى مخنف از
صقعب بن زهير از قاسم بن عبد الرحمن و ارشاد شيخ مفيد، 2/ 119، با كمى تغيير.
[4] طفّ: واژهاى عربى است و بر خلاف آنچه گمان شد
از كلمه فارسى[ تفتيده] گرفته نشده است بلكه بمعنى كناره آب و يا زمينى برآمد از
آب مىباشد، و[ طفا] يعنى[ بر آب شد.]
[5] تاريخ طبرى، 5/ 460 و 461، به نقل از ابو جعفر
عبسى از أبى عمارة عبسى و ارشاد، 2/ 119 و 120، با اندكى تغيير.