responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 157

مى‌جنگم و آخر كار [بالاخره‌] فرود مى‌آيم! حسين [عليه السّلام‌] فرمود: آنچه به نظرت مى‌رسد انجام بده.[1]

خطبه حرّ بن يزيد رياحى‌

(1) حرّ پس از كسب اجازه از امام عليه السّلام روبروى ياران خودش [يعنى آن هزار نفرى كه در لشكر عمر بن سعد تحت فرمانش بودند] رفت و گفت: آى قوم! آيا هيچ‌يك از پيشنهادهايى را كه حسين به شما ارائه داده است نمى‌پذيريد؟ تا خداوند شما را از ابتلاء به جنگ و قتال با او مصون بدارد! [مردم‌] گفتند: اين امير [ما]، عمر بن سعد است با او صحبت كن.

لذا سخنانى شبيه به آنچه سابقاً به عمر بن سعد و ياران تحت فرمانش گفته بود [بار ديگر] به عمر بن سعد گفت.

عمر [بن سعد] گفت: من تلاش و كوشش خود را كرده‌ام، اگر راهى براى پذيرش پيشنهاد [حسين‌] مى‌يافتم مى‌داده‌ام.

[حرّ] گفت: آى اهل كوفه! مرگ بر مادران شما! كه [حسين‌] را دعوت كرده ولى وقتى نزدتان آمد او را تسليم دشمن نموده‌ايد! گمان مى‌كرديد جانتان را فداى او خواهيد كرد! ولى بعد روبرويش ايستاديد تا او را بكشيد! به جانش چنگ زده گلويش را گرفته، از هر سو او را احاطه كرده‌ايد. نگذاشتيد در سرزمين پهناور خدا به جايى برود و با اهل بيتش در أمان بماند، او همچون اسيرى در دست‌هاى شما قرار گرفته است! نه قادر است نفعى به خود برساند و نه ضررى را از خويش دور كند. او و بچه‌ها و زنان و يارانش را از [آشاميدن‌] آب فراتى كه يهود و مجوس و نصرانى آن‌


[1] تاريخ طبرى، 5/ 427 و 428، به نقل از ابى جناب كلبى از عدىّ بن حرمله و ارشاد، 2/ 99 و 100، با كمى تغيير.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 157
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست