ميان نياورده است. و در نهايت سبط ابن جوزى [متوفاى 654] در
كتاب [تذكره الخواص] روايات مختصرى از مقتل امام حسين عليه السّلام را از زبان
هشام بن محمد كلبى نقل نموده كه از همسانى و شباهت زيادش با روايات أبى مخنف در
طبرى معلوم مىشود كه آنچه ابن جوزى از زبان هشام بن محمد كلبى نقل نموده در حقيقت
همان روايات مقتل أبى مخنف بوده كه توسط هشام بن محمد راوى مقتل أبى مخنف نقل شده
است و ابن جوزى به جهت رعايت اختصار نام أبى مخنف و ساير راويان واسطه را حذف
نموده و تنها به ذكر نام هشام بن محمد در اسناد اخبار اكتفا نموده است.
در ميان اين منابع
چهارگانه، طبرى بيش از سايرين و سپس شيخ مفيد بيش از أبو الفرج و ابو الفرج بيشتر
از ابن جوزى اخبار مقتل أبى مخنف را نقل نمودهاند، بعلاوه تنها طبرى و ابو الفرج
به ذكر دقيق اسناد و واسطههاى أبى مخنف در نقل حوادث اهتمام ورزيده و شيخ مفيد و
ابن جوزى غالبا اخبار را بدون ذكر اسناد و يا تنها با درج نام يك نفر از اعضاء
سلسله سند نقل نمودهاند.
پس از مفقود شدن نسخه
اصلى مقتل أبى مخنف هر از چند گاهى بعضى از فضلا و نويسندگان تلاشهايى را در جهت
جمعآورى روايات مقتل أبى مخنف انجام داده و پارهاى از اخبار مقتل أبى مخنف را از
آثار مورخين پس از او، گزينش كرده و به صورت غير مستند و ناقص و گاه تحريف شده و
يا آميخته با گزارشهاى راويان ديگر منتشر مىكردند، ولى كاستىهايى چون عدم ذكر
اسناد، آميختن گزارشهاى أبى مخنف با اخبار ساير راويان، و يا حتى تحريف و تغيير از
اعتبار علمى آنها كاست. تا اينكه استاد محترم و محقق ارجمند جناب حجة الاسلام و
المسلمين محمد هادى يوسفى غروى پس از كوششى فراوان و با روشى علمى، ابتدا روايات
مقتل أبى مخنف را از تاريخ طبرى استخراج نموده و سپس منقولات طبرى را با