سپس بايد نگريست كه هر كدام در چه حد و بچه مقدار لازم است،
آيا اختلاف شغل، اختلاف مكان و آب و هوا اختلاف زمان، سن، اختلاف در توارثات جسمى
و روحى از آباء و اجداد، اختلاف سبك و روش زندگى اخلاق، برخوردها، معاشرتها و
هزاران خصوصيات ديگر، آيا اين اختلافها و تفاوتهائى كه مردم را از هم ممتاز ميكند
و بهر كس رنگ مخصوص ميدهد در اختلاف مقدار مورد احتياج از عناصر تركيبى دخالت دارد
يا ندارد.
آيا تندرستى و نشاط از
مواد مذكوره همان را ميخواهد كه وجود تركيبى بدن لازم دارد يعنى آيا تغذيه ما بايد
مشتمل بر موادى باشد كه بدن ما از همانها تركيب شده است يا نه املاح و معدنياتى كه
براى ما لازمست بر فرض كه بهمه وقوف پيدا كرده باشيم آيا كافيست كه از هر چيزى
آنها را تهيه كنيم يا لازمست مستقيما بسراغ منابع مخصوص برويم.
آيا ميتوانيم رابطه هر
مرضى را با علت آن بفهميم بطورى كه نقطه تاريكى باقى نماند و در موردى كه علت آن
را پيدا كرديم مثلا دانستيم كه كمبود فلان نوع ويتامين موجب شده است آيا ميتوانيم
مقدار كمبود را بفهميم بر فرضى كه فهميديم آيا ممكن است كه مقدار مصرف لازم را
بدانيم تا از راه تغذيه جبران كنيم (زيرا بدن ما كسرىهاى خود را تنها از راه
تغذيه تأمين نمىكند راهها و وسائل بسيارى دارد و از جمله فعاليتهائى است كه درون
خود بدن صورت ميگيرد) مثلا خوردن شير و گندم ويتامين ث را در بدن رسوب ميدهد.