پدر او بهترين فرد نامدار و برجسته تيره بكر بن وائل، و در
روزهاى هراسانگيز مددكار ديگران بود.
پيوند تبارى والا او را
بر آورده و برومند كرده و خود نيز مردى است كه تن به ذلّت و خوارى نمىسپرد.
شعر صلتان
صلتان نيز گفت:
شقيق بن ثور قام فينا بخطبة
يحدّثها الرّكبان أهل المشاعر ...
شقيق بن ثور در ميان ما
به ايراد خطبهاى پرداخت كه شهسواران نامدار هشيار آن را باز مىگويند.
تا آن دم، چنان سخنورى
در ميان ما به پا نايستاده بود. خدا چنين سخنور و مددكارى را جزاى خير دهاد.
و نيز خالد بن معمرّ و
كردوس، مدافعان آبرو و ناموس عشاى ما به سخن در ايستادند، پا در جاى پاى او نهادند
و همان گفتند كه او گفته بود، و حريث بن جابر در شورى درخشيد.
پس روزگار، تا آنگه كه
باد صبا مىوزد و ابر گهر بار جهان را آبيارى مىكند وجود تو را از ما نگيرد، در
قبيله ربيعه هماره نخست در پايان تيره شبها از تو نام مىبرند و بر تو دعا
مىكنند.
و حريث بن جابر گفت:
أتى نباء من الانباء ينمى
و قد يشفى من الخبر الخبير.
خبرى از اخبار نيك (در
ادامه پيكار) رسيد كه نيرو مىبخشد و خبر شناس از شنيدن آن خبر آرام مىگيرد.
______________________________
در
لزوم اطاعت از ولى اللّه، امير مؤمنان ما چون گنجشكى تسليم باز هستيم. يا اگر
تقدير الهى بر مرگ و جانبازى ما رقم خورده ما را چارهاى جز چشيدن جام تقدير و
ادامه جنگ و جانبازى به فرمان على نيست.- م.