(ديگران) نخست مكّارانه دم از دوستى با على زدند و چون مكرشان
فاش شد به لجاجت در ايستادند[1].
بهترين ياوران اهل حق
(بر ضد ياران ابليس) چنان كه پيداست، بزرگان معد هستند.
به آنان كه زبان بدگويى
بر او دراز كردهاند بگو: شتر بچگان به سان اشتران هيون كهن نيستند.
به روزگاران كس چون
كردوس و خاندان او و دودمان ثعلبة الحادى و بنو عيس[2] نخواهيد يافت.
شعر خالد ابن معمّر
گفتهاند خالد بن معمّر
نيز چنين گفت:
وفت لعلىّ من ربيعة عصبة
بصمّ العوالى و الصّفيح المذكّر ...
گروهى از بنى ربيعه به
على وفادار ماندند و با نيزههاى بلند و تيغهاى شهره خود از او دفاع كردند، شقيق و
كردوس، پسر خواجه تغلب، و در آن ميان خالد بن معمّر[3] نيز برخاست و سخن گفت.
و سخنان حريث بن جابر،
شوراى جنگ را تحت تأثير قرار داد كه اگر حضين ابن منذر[4] نمىبود وى به (اولويّت
و) مرادش مىرسيد.
زيرا حضين[5] در ميان ما
خطبهاى راند كه مشوّق جانبازى و مرگ[6]
در راه خداى با جبروت بود.
ما مأمور و مجبوريم كه
تلخى حقيقت را بچشيم چنان كه گويى ما[7]
پرندهاى كوچك در برابر شاهين صحراييم[8].
[1] ظاهرا اشاره به اشعث كندى است كه براى ترك جنگ
در روى امير مؤمنان ايستاده بود و پافشاريها مىكرد.- م.
[2] ايشان بنو ثعلبة بن بكر بن حبيب بن عمر بن غنم
هستند.
- آنچه در پا برگ مربوط به«
اراقم» در صفحه 669 گذشت. در اصل[ بنى ثعلبه] آمده كه مخلّ وزن شعر است.
[3] از آنجا كه در اين بيت از خالد بن معمّر به
عنوان سوم شخص مفرد سخن رفته احتمال دادهاند كه اين اشعار را ديگرى غير از خالد
سروده است.- م.
[4] شرح حال حضين پيشتر در صفحه 390 گذشت. در اصل
به تحريف[ حصين] آمده است.
[8] مراد اينكه در برابر حقيقت كلام او در لزوم
اطاعت از ولى اللّه، امير مؤمنان ما چون گنجشكى تسليم باز هستيم. يا اگر تقدير
الهى بر مرگ و جانبازى ما رقم خورده ما را چارهاى جز چشيدن جام تقدير و ادامه جنگ
و جانبازى به فرمان على نيست.- م.