responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 663

(گذشته از اين به فرض) كه وى مردانى چون مردان تو نيز داشته باشد خود از نعمت پايدارى و بصيرتى كه تو دارى بى‌نصيب است. پس آهن را بر آهن بكوب و از خداى ستوده يارى طلب.

طرفداران ادامه پيكار

آنگاه عمرو بن حمق برخاست و گفت: اى امير مؤمنان، به خدا سوگند كه ما (بر خلاف پيروان معاويه) از سر تعصّب بر باطل گرايى دعوت تو را نپذيرفته‌[1] و به يارى تو برنخاسته‌ايم بلكه جز در راه خدا دعوت تو را لبيك نگفته‌ايم و جز طالب حق نيستيم. اگر ديگرى ما را به غير راهى كه تو ما را خوانده‌اى بخواند، كشمكش و لجاج در افزايد[2] و سخنان درگوشى و بگو مگوها به درازا كشد در حالى كه اينك حق به نقطه حسّاس خود رسيده (و جاى مناقشه نيست) و ما را در برابر تو رأى و نظرى نباشد.

اندرز اشعث براى پايان دادن به جنگ‌

آنگاه اشعث بن قيس، خشمگين، برخاست و گفت:

«اى امير مؤمنان، ما براى تو همان مردان ديروز هستيم (ولى) پايان كار ما چون آغاز آن نباشد، در ميان اين قوم هيچكس بيش از من بر عراقيان دلسوز و بر شاميان كين‌توز نيست. (با اين همه) داورى كتاب خدا را بپذير زيرا تو در استناد به قرآن سزاوارتر از آنان هستى. مردم (نيز) زندگى را دوست دارند و از جنگ بيزارند.» على عليه السلام گفت: اين امرى است كه بايد در آن تأمل شود.

آورده‌اند كه شاميان نيز بيتاب و نگران گفتند: اى معاويه، عراقيان هنوز


[1] متن از روى شنهج« ما اجبناك» و در اصل‌[ ما اخترناك- تو را بر نگزيده‌ايم‌].

[2] متن از روى شنهج« لاستشرى فيه اللجاج» و در اصل‌[ لكان فيه اللجاج- كشمكش و لجاجت درگيرد].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 663
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست