responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 661

توكل مى‌كنم، و از او پيروزى مى‌طلبم، و بدو پوزش مى‌برم، از او خير جويم، و از او رهنمايى خواهم، [از او رايزنى خواهم و او را گواه گيرم‌]، زيرا هر كه را خدا ره نمايد هيچ گمراه كننده‌اى از راه به در نبرد و هر كه را او گمراه خواهد هيچ رهنماييش ره نگشايد. و گواهى دهم كه خدايى جز خداوند نيست، يكتاست و شريكى نباشدش، و گواهى دهم كه محمد بى‌گمان بنده و فرستاده اوست، خدا بر او درود فرستد.» سپس گفت: «اى توده مسلمان، ديديد كه ديروز بر شما چه گذشت، و چه اندازه از (دليران) عرب نابود شدند. به خدا سوگند من بدين عمرى كه به خواست خدا سپرى كرده‌ام هرگز روزى چنين (صعب) نديده بودم.

هان، حاضران به غايبان باز گويند: به راستى اگر ما فردا از پيكار باز نايستيم نسل عرب يكسره نيست و نابود شود و حرمتهايى‌[1] كه بايد نگهداشته آيد جمله تباه گردد. به خدا سوگند من اين سخنان را از روى هراس از مرگ نمى‌گويم، ليكن من مردى كهنسالم و بر [زنان و] فرزندان پروا دارم كه اگر فردا همه نابود شويم چه بر سر آنان خواهد آمد.»

[اشاره معاويه به بالا بردن قرآنها]

صعصعه گفت:

جاسوسان معاويه خطبه اشعث را به آگاهى وى رساندند، وى گفت: سوگند به پروردگار كعبه كه اشعث راست گفت. اگر ما را فردا دگر بار چنان بر خورد و پيكارى باشد، روميان بر فرزندان و زنانمان طمع كنند و پارسيان به زنان و فرزندان مردم عراق طمع ورزند[2]. راستى را كه اين مرد آگاه و آزموده اين همه را پيشاپيش به چشم دل ديده و باز گفته و ما را از مخالفت آن باز داشته است. قرآنها را بر سر نيزه‌ها بنديد و بالا بريد.


[1] متن از روى شنهج« و ضيعة الحرمات» و در اصل‌[ ... الحرمان‌].

[2] متن از روى شنهج« لتميلنّ» و در اصل، در اينجا و موضع پيشتر از آن،[ لتمكّن‌] كه وجهى ندارد.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 661
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست