سپس به راه افتاد و پيشاپيش او حرّ بن سهم بن طريف ربعى (از
ربيعه تميم) حركت مىكرد و مىگفت:
رجز حرّ بن سهم ربعى
يا فرسى سيرى و أمّى الشّاما
و قطّعى الحزون و الأعلاما ...
اى اسب بادپاى من بتاز و
آهنگ شام كن و فراز و نشيبها را به تك در نورد.
و هر كه را با امام
مخالفت كرده است بر انداز كه من اميدوارم امسال به پيكار با آنها روياروى شويم.
بنى اميّه گروهى را گرد
آوردهاند كه ما افراد نافرمان و سركش آنها را بكشيم.
و سر آن مردان را از
گردن جدا كنيم و به زير افكنيم.
[مالك بن حبيب و على]
راوى گويد:
مالك بن حبيب- كه كوتوال
شهردار و دژبان على بود- و عنان مركب او را به دست داشت گفت: اى امير مؤمنان تو با
اين مسلمانان (نيكبخت) به جهاد بيرون مىروى و ايشان به پاداش جهاد و پيكار
مىرسند، و مرا با گروهى مردم در اينجا باقى مىگذارى؟ على به او گفت: «اينان به
هر اجر و پاداشى رسند تو نيز شريك اجر آنانى زيرا وجود تو در اينجا بيشتر مورد
نياز است و بيشتر از آنكه با آنان باشى اجر مىبرى[1].» گفت: اى امير مؤمنان، شنيدم و فرمانبردارم.
آنگاه
[1] متن« انت هاهنا اعظم غناء منك عنهم» و در
شنهج( 1: 277)[ ... عنهم منك].