responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد    جلد : 1  صفحه : 94

فرمود و او را طبق جواب خودش محكوم كرد و اين بهترين طريقه مباحثه و جدال با حسن است كه قرآن كريم بدان امر فرموده است.

نكته سوم‌

- از كفر تا توحيد سه منزل بسيار طولانى و دراز وجود دارد: انكار وجود خدا و بيزارى از خداپرستان 2- شك داشتن در خدا باينكه شايد باشد و شايد نباشد 3- اقرار و ايمان بوجود خدا، اين زنديق چنان كه از شانه زدنش بامام پيداست در منزل اول يعنى منكر خدا و معاند خداپرستان بوده امام (ع) با چند جمله كوتاه و مختصر او را مجبور كرد كه از مرحله اول بمرحله دوم صعود كند و اين مسافت طولانى را در عرض چند دقيقه بپيمايد و سپس هم وارد مرحله سوم شود. و اين نكته نيز در حديث بعد جاريست.

نكته چهارم‌

- پس از آنكه زنديق را از مرحله انكار بسر منزل شك وارد ساخت خودش با كمال جرأت و شهامت فرمود، از من بشنو و بفهم ما هرگز در وجود خدا شك نداريم، نميتوانيم بگوئيم اين جمله تأثيرى در روح و مغز زنديق باقى گذاشت گويا امام باو فرمود: اى مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه تو است، حالا كه آمدى خود را آماده كن حريفت بسيارى قوى است هر تيرى در تركش دارى بكار انداز، خيال نكنى مباحثه با ما جنبه سخن‌بافى و مغالطه بازى و ظاهر سازى دارد ما بآنچه ميگوئيم عقيده قطعى و مسلم داريم.

نكته پنجم‌

- در عين اينكه امام (ع) از نظر استدلال زنديق را ميكوبد و خرد ميكند و سخنانش چون چكش آهنين مغز زنديق را متلاشى ميكند از نظر آداب اجتماعى استمالت و دلجوئى را فراموش نميكند و 4 مرتبه او را «برادر اهل مصر» خطاب ميكند. ابدا سخن تند و زشتى باو نميگويد، استنباط بقيه نكات را بخواننده متفطن ميسپارم و ميگويم پدر و مادرم بفدايت اى حجت خدا، اى رهبر گرامى ما عقيده من بامامت شما تنها مدركش همين سخنان پر مغز و متين و محكم و مستدل شماست كه هر چه در جهان گوش دادم و مطالعه كردم مانندش را نيافتم، اكنون بطرز استدلال آن حضرت دقت نمائيد. چنانچه مجلسى ره ميفرمايد در اين حديث شريف از سه راه بر اثبات صانع استدلال شده است: 1- حركت منظم و رفت و برگشت كواكب و سيارات دلالت بر صانع با اراده و مختار آنها دارد زيرا اگر صانع با شعورى نداشته باشند حركات آنها يا بطبيعت خودشانست و يا باراده و شعور خودشان و هر دو باطلست زيرا كه حركت طبيعى بيك طرف متوجه است و يك اقتضاء دارد مانند جسم سنگين كه هميشه بپائين ميل كند و جسم سبك مانند دود و بخار هميشه ببالا رود و هيچ گاه برعكس نشود و چون حركت سيارات آسمان دورى و رفتن و برگشتن است پس طبيعى نيست و نيز باراده خودشان هم نيست. زيرا شخص با اراده نشاط و كسالت دارد، تند و كند ميرود و گاهى هم ميايستد در صورتى كه حركت سيارات بر يك نظم معين و دائمى است پس‌

نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد    جلد : 1  صفحه : 94
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست