نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 95
چاره نداريم جز اينكه بگوئيم آنها مجبورند و زير فرمان قدرتى
با اراده و شعور اداره ميشوند.
2- موجودات جهان همه در
تغيير و تبديلند مىآيند و ميروند، موجود و معدوم ميگردند جوان و پير مىشوند و
مذهب دهريه كه همان طبيعيون باشند اينست كه فاعل و علت اين تغييرات همان طبيعت است
و اين قول باطلست زيرا نسبت وجود و عدم و جوانى و پيرى بطبيعت امكانيه مساوى است و
ترجيح يك طرف بلا مرجح است، مثلا انسانى زنده مىشود و انسانى ميميرد ما بدهرى
ميگوئيم طبيعت كه بمذهب شما بىاراده و شعور است پس چرا آن را زنده كرد و اين را
ميرانيد، چرا برعكس نشد؛ جوابى ندارد جز اينكه در اينجا بشعور و ارادهئى اعتراف
كند و آن خود اعتراف بخداست.
3- تمام موجودات جهان از
زمين و آسمان و آنچه در آنها است با نظم و ترتيب و حكمت و طبق مصلحت و براى ادامه
زندگى خلق شده است و در هيچ گوشه جهان بىنظمى و اختلال ديده نميشود، هيچ گاه
آسمان بطرف زمين حركت نمىكند و زمين بطرف آسمان نميرود، اين نظام متقن و محكم
جهان جز با تدبير و تسخير پروردگار زنده حكيم و قادر و قاهر ممكن نگردد.
2-
مردى گويد: من و ابن ابى
العوجاء و ابن مقفّع در مسجد الحرام بوديم، ابن مقفّع با دست اشاره بمحل طواف كرد
و گفت: اين مردم را كه ميبينى كسى از ايشان را شايسته نام انسانيت نميدانم مگر آن
شيخ نشسته- مقصودش امام صادق (ع) بود- اما ديگران ناكسانند و چهارپايان؛ ابن ابى
العوجاء گفت:
چگونه اين نام را تنها
شايان اين شيخ دانى گفت: براى اينكه آنچه را نزد او ديدم از علم و كياست نزد آنها
نيافتم ابن ابى العوجاء گفت: لازمست گفتهات را در باره او بيازمايم، ابن مقفّع
گفت: اين كار مكن كه ميترسم عقيدهات را
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 95