responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد    جلد : 1  صفحه : 93

مسيرى جز مسير خود ندارند، اگر قوه رفتن دارند؟ پس چرا برميگردند، و اگر مجبور و ناچار نيستند چرا شب روز نميشود و روز شب نميگردد؟ اى برادر اهل مصر بخدا آنها براى هميشه [بادامه وضع خود] ناچارند و آنكه ناچارشان كرده از آنها فرمانرواتر [محكمتر] و بزرگتر است، زنديق گفت: راست گفتى، سپس امام عليه السلام فرمود: اى برادر اهل مصر براستى آنچه را باو گرويده‌ايد و گمان مى‌كنيد كه دهر است، اگر دهر مردم را ميبرد چرا آنها را بر نمى‌گرداند و اگر برميگرداند چرا نمى‌برد؟ اى برادر اهل مصر همه ناچارند، چرا آسمان افراشته و زمين نهاده شده چرا آسمان بر زمين نيفتد، چرا زمين بالاى طبقاتش سرازير نميگردد و بآسمان نمى‌چسبد و كسانى كه روى آن هستند بهم نمى‌چسبند و زنديق بدست امام عليه السلام ايمان آورد و گفت: خدا كه پروردگار و مولاى زمين و آسمانست آنها را نگه داشته، حمران (كه در مجلس حاضر بود) گفت: فدايت اگر زنادقه بدست تو مؤمن شوند، كفار هم بدست پدرت ايمان آوردند پس آن تازه مسلمان عرضكرد: مرا بشاگردى بپذير، امام عليه السلام بهشام فرمود: او را نزد خود بدار و تعليمش ده هشام كه معلم ايمان اهل شام و مصر بود او را تعليم داد تا پاك عقيده شد و امام صادق (ع) را پسند آمد و محتمل است كه ضمير كان راجع به مؤمن باشد.

شرح‌

- در سخنان پر مغز و طريقه استدلال متين امام صادق (ع) نكات و دقايق درخشانى بنظر ميرسد كه ما را ناچار كرد از روش اختصار تا حدى تجاوز كرده و يكى از هزار و مشتى از خروار آن نكات را در اينجا يادآور شويم بعلاوه بسيارى از اين نكات در اين كتاب ديده مى‌شود و ذكرش لا اقل در يك مورد لازم بنظر ميرسد.

نكته اول‌

- امام (ع) از موضوع كوچك و دم دستى كه پرسيدن نام و كنيه زنديق بود شروع فرمود و بالاخره او را محكوم و بايمان و توحيد كشانيد و همچنين در حديث بعد كه با ابن ابى العوجاء در كنار خانه خدا مباحثه ميفرمايد از همان طواف مردم مسلمان كه بچشم ميخورد شروع ميكند سپس حالات نفسانى او را كه از همه چيز باو نزديكتر است گواه مى‌آورد و او را مجاب مينمايد، در حديث چهارم كه بر مرد ديصانى احتجاج ميفرمايد، كودكى نزدش نشسته و با تخم مرغى بازى ميكند حضرت همان تخم مرغ را گرفته و با آن شروع ميفرمايد اينها دلالت دارد اولا بر مهارت و زبردستى امام (ع) در طرز استدلال و ثانيا بر اينكه هر موجودى اگر چه بسيار كوچك و پيش پا افتاده باشد گواه وجود صانع حكيم است و ثالثا اينكه توحيد فطرى بشر است و اثبات آن بتعمق و تجسم نياز ندارد و هميشه راه پر پيچ و خم دور و تسلسل را نبايد پيمود اگر دختر 9 ساله و مردم ضعيف العقل بخداشناسى مكلف شده‌اند از طاقتشان خارج نيست و خداشناسى بهمان مقدار فهمشان كافى و مجزى است.

نكته دوم‌

- امام (ع) بدون آنكه خود وارد استدلال طولانى شود از زنديق سؤالات كوتاهى‌

نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد    جلد : 1  صفحه : 93
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست