نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 384
(هارون) نسبت باو سوء قصدى ندارد و فقط باين انتظار است كه
امير المؤمنين از سفر برگردد و با او مناظره و مباحثه كند، او را مىبينيد كه صحيح
و سالم و از همه چيز در وسعت است، شما از خود او بپرسيد.
شيخ سنى گويد: (منظره
امام بقدرى ما را جذب كرده بود كه بسخن سندى توجهى نداشتيم) و هدفى جز ديدار او و
نظر بفضل و هيئت جذاب او نداشتيم، لذا موسى بن جعفر عليهما السلام خودش فرمود:
اما راجع بتوسعه زندگى و
مانند آن آنچه ميگويد، چنانست كه ميگويد، ولى من بشما جمعيت خبر ميدهم كه در هفت
دانه خرما بمن زهر دادهاند و فردا رنگ من سبز مىشود و پس فردا مىميرم.
شيخ سنى گويد: من بسندى
بن شاهك نگاه كردم، ديدم او مضطرب شد و مثل شاخه خرما ميلرزيد:
3-
امام جعفر صادق عليه
السلام از پدرش نقل ميفرمايد كه: در شب وفات على بن الحسين عليهم السلام برايش
شربتى برد و گفت: اى پدر، اين شربت را بنوش، او فرمود: پسر جان امشب من قبض روح
مىشوم و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله هم در همين شب قبض روح شد. (يعنى در
همين شب از لحاظ ماه و يا لحاظ هفته و در هر صورت اين قول خلاف مشهور است).
4-
حسن بن جهم گويد: بحضرت
رضا عليه السلام عرضكردم: همانا امير المؤمنين عليه السلام قاتل خود را شناخته بود
و ميدانست كه در چه شبى و در چه مكانى كشته مىشود، و چون نعره مرغابيان را در
خانه شنيد خودش فرمود: «اينها نعره زنانى هستند كه نوحه گرانى پشت سر دارند» و چون
ام كلثوم باو عرضكرد:
«كاش امشب در خانه نماز
بخوانى و براى نماز جماعت ديگرى را بفرستى» از او نپذيرفت و در آن شب بدون اسلحه
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 384