نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 380
كه مرحوم مجلسى نقل ميكند و آن را واضحتر ميداند و بنظر ما هم
چنانست و حاصل معنى اينست كه: خداى تعالى در يك آيه نسبت بآصف بن برخيا ميفرمايد:
او دانشى بكتاب داشت يعنى اندكى از علم كتاب را ميدانست و در آيه ديگر نسبت بعلى
بن ابى طالب ميفرمايد: كسى كه علم كتاب را ميدانست يعنى على عليه السلام تمام علم
كتاب را ميدانست و معلومست كه يازده فرزند على عليه السلام هم در علم مانند او
هستند، پس ايشان از آصف عالمتر و بافهمترند و علم آصف نسبت بعلم آنها باندازه يك
قطره است نسبت بدرياى محيط البته اين تعبير چنانچه در حديث 536 گفتيم براى بيان
كثرت و قلت است نه براى تحديد حقيقى و چون سدير از كم بودن علم آصف تعجب كرد: امام
عليه السلام فرمود: همان اندازه را هم نسبت بآصف بايد بسيار بحساب آورد در مقابل
ما كه تمام علم كتاب را ميدانيم.
و اما مناسبت جواب حضرت
با سؤال سدير بيكى از دو وجه است:
1- با آنكه امام عليه
السلام تمام علم كتاب را ميداند و علمش نسبت بعلم آصف مانند درياى محيط است نسبت
بيك قطره، گاهى حكمت و مصلحت اقتضا ميكند كه يك امر جزئى و كوچك را مانند بودن
كنيز در اطاق نداند زيرا علم آنها از طرف خداى تعالى افاضه مىشود و هر چه را خدا
بآنها عطا فرمايد ميدانند.
2- ممكن است در آن مجلس
كه امام عليه السلام خشمگين بود، كسانى بودهاند كه بايد از آنها تقيه كرد يا
شيعيان ضعيف العقلى بودهاند كه بامام نسبت الوهيت و خدائى ميدادهاند. امام عليه
السلام در برابر آنها فرمود: من نميدانم كنيزم در كدام اطاقست و منظورش اين بود كه
از روى اسباب ظاهر و از آن نظر كه من هم مانند شما بشرى هستم و با قطع نظر از علم
امامتم اين موضوع را نميدانم ولى اكنون كه در مجلس خصوصى هستيم بشما كه اصحاب خاص
من هستيد، ميگويم: من همه علم كتاب را ميدانم و معلومست كه اين وجه واضحتر و بهتر
است، زيرا همان عوض شدن مجلس بهترين دليل گفتار ماست، علاوه بر آنكه با اخبار ديگر
هم مناسب است ما اين مطلب را در حديث بعد توضيح بيشترى ميدهيم.
4-
عمار ساباطى گويد: از
امام صادق عليه السلام پرسيدم كه آيا امام غيب ميداند؟ فرمود: نه، ولى هر گاه
بخواهد چيزى را بداند خدا آن را باو بياموزد.
شرح
- علم غيب طبق تقسيمى كه
مناسب اين مقامست بر سه قسمت:
اول- علم غيبى كه منحصر
بذات قديم بارى تعالى و خداى يگانه است و احدى را بر آن اطلاعى نيست حتى پيغمبران
و امامان و جبرئيل و فرشتگان هم از آن خبر ندارند و مصلحت نيست كه خدا بآنها
بفهماند، و صريح آيات و رواياتى بر اين مطلب دلالت دارد مانند:
1- (آيه 59 سوره انعام) وَ عِنْدَهُ
مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ «كليدهاى غيب نزد خداست
جز او كسى از آنها آگاه نيست».
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 380