نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 243
متحد كند و ناهمواريشان هموار سازد و حق و باطل را بايشان باز
گويد؟ هشام- در زمان رسول خدا (ص) يا امروز؟ شامى- در زمان رسول خدا (ص) كه خود آن
حضرت بود، امروز كيست؟ هشام- همين شخصى كه بر مسند نشسته (اشاره بامام صادق عليه
السلام كرد) و از اطراف جهان بسويش رهسپار گردند. بميراث علمى كه از پدرانش دست
بدست گرفته خبرهاى آسمان و زمين را براى ما باز گويد: شامى- من چگونه ميتوانم اين
را بفهمم؟ هشام- هر چه خواهى از او بپرس. شامى- عذرى برايم باقى نگذاشتى، بر من
است كه بپرسم امام صادق (ع) فرمود: اى شامى! ميخواهى گزارش سفر و راهت را بخودت
بدهم؟ چنين بود و چنان بود، شامى با سرور و خوشحالى ميگفت: راست گفتى، اكنون بخدا
اسلام آوردم، امام صادق (ع) فرمود نه، بلكه اكنون بخدا ايمان آوردى، اسلام پيش از
ايمان است، بوسيله اسلام از يك ديگر ارث برند و ازدواج كنند و بوسيله ايمان ثواب
برند (تو كه قبلا بخدا و پيغمبر ايمان داشتى مسلمانى بودى كه ثواب عبادت نداشتى و
اكنون كه مرا بامامت شناختى خدا بر عباداتت هم بتو ثواب خواهد داد) شامى عرضكرد:
درست فرمودى، گواهى دهم كه شايسته عبادتى جز خدا نيست و محمد (ص) رسول خداست و تو
جانشين اوصياء هستى، سپس امام صادق (ع) رو بحمران كرد و فرمود: تو سخنت را دنبال
حديث ميبرى [مربوط سخن ميگوئى] و بحق ميرسى و بهشام بن سالم متوجه شد و فرمود: در
پى حديث ميگردى ولى تشخيص نميدهى [مىخواهى مربوط سخن بگوئى ولى نميتوانى] و
متوجه احول شد و فرمود: بسيار قياس ميكنى از موضوع خارج ميشوى مطلب باطل را بباطلى
رد ميكنى و باطل تو روشنتر است. سپس متوجه قيس ماصر شد و فرمود: تو چنان سخن
ميگوئى كه هر چه خواهى بحديث پيغمبر (ص) نزديكتر باشد دورتر شود حق را
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 243