نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 226
2-
مردى بصرى گويد: از حضرت
صادق (ع) در باره استطاعت پرسيدم. حضرت فرمود:
تو ميتوانى كارى انجام
دهى كه نبوده است؟ گفت: نه، فرمود: ميتوانى از كارى كه انجام يافته باز ايستى؟
گفت: نه، فرمود: پس تو
كى استطاعت دارى؟ گفت: نميدانم، حضرت باو فرمود: خدا مخلوقى را آفريد و ابزار
استطاعت را در آنها قرار داد ولى كار را بايشان واگذار نفرمود. پس ايشان چون كار
را انجام دهند هنگام كار و همراه كار استطاعت بر آن كار دارند. اگر كارى را در ملك
خدا انجام ندادند استطاعت نداشتهاند كار انجام نشده استطاعت آن معلوم نيست، زيرا
خداى عز و جل مقتدرتر از آنست كه كسى در ملك او با او رقابت كند، مرد بصرى گفت: پس
مردم مجبورند؟ فرمود: اگر مجبور بودند معذور بودند (و نميبايست عقاب شوند) گفت: پس
بايشان واگذار شده است؟ فرمود: نه، گفت پس در چه حالند؟ فرمود: (پيش از آنكه خدا آنها
را بيافريند) كار و وضع آنها را دانست پس ابزار همان كار را در وجودشان قرار داد و
چون انجام دهند مقارن عمل استطاعت دارند، مرد بصرى گفت: گواهى دهم كه حق همين است
و شما خاندان نبوت و رسالت هستيد.
توضيح
- در اين حديث شريف
علاوه بر آنكه امام (ع) استطاعت را توضيح داده و آن را توانائى حال عمل دانسته است
نه قبل و نه بعد از آن، مطلبى بيان فرموده است كه بنظر ما فتح باب براى جواب از
اشكال اخبار طينت است زيرا فرموده: خدا كار و وضع آنها را دانست پس ابزار آن كار
را در وجودشان قرارداد يعنى چون دانست كه سلمان و بو ذر و مقداد مثلا وقتى كه
بدنيا آيند پيرو حق باشند و منحرف نشوند لذا ايشان را از طينت عليين آفريد و در
شكم مادر قرين سعادتشان ساخت و پدر و مادر و محيط و قواى ظاهر و باطنشان را مناسب
وضعشان آفريد و چون دانست كه فرعون و بو جهل و بو لهب و پيروان ايشان چون بدنيا آيند
با خدا و فرستادگان و برگزيدگانش بمبارزه برخيزند و حق را زير پا گذارند: ايشان را
از
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 226