responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد    جلد : 1  صفحه : 164

علم نزدش حاضر نبود و از او غيبت كرده بود نادان و ناتوان باشد، چنان كه علماء از مخلوق را مى‌بينيم براى علم پديد آمده آنها عالم ناميده شوند زيرا پيش از آن نادان بودند و بسا باشد كه همان علم از آنها دورى كند و بنادانى برگردند، و خدا را عالم نامند زيرا بچيزى نادان نيست، پس خالق و مخلوق در اسم عالم شريك شدند و معنى چنان كه دانستى مختلف بود.

و باز پروردگار ما شنوا ناميده شود نه باين معنى كه سوراخ گوشى دارد كه با آن آواز را بشنود و با آن چيزى نبيند مانند سوراخ گوش ما كه از آن ميشنويم ولى با آن نتوانيم ديد، اما خدا خود خبر دهد كه هيچ آوازى بر او پوشيده نيست و اين بر طبق آنچه ما اسم ميبريم نيست، پس او هم در اسم شنيدن با ما شريك است، ولى معنى مختلف است، همچنين است ديدن او با سوراخ چشم نيست چنان كه ما با سوراخ چشم خود بينيم و از آن استفاده ديگرى نكنيم ولى خدا بيناست و بهر چه توان نگاه كرد نادان نيست، پس در اسم بينائى با ماست و معنى مختلف است.

او قائم است ولى نه باين معنى كه راست ايستاده و سنگينى روى ساق پا انداخته چنانچه چيزهاى ديگر ايستند بلكه معنى آن اينست كه خدا حافظ و نگهدار است چنان كه كسى گويد فلانى قائم بامر ماست (مانند قيم صغار) و خدا بر هر جانى نسبت بآنچه انجام داده قائم است، و نيز «قائم» در زبان مردم بمعنى باقى است و معنى سرپرستى را هم ميدهد، چنان كه بمردى گوئى: بامر فرزندان فلانى قيام كن يعنى سرپرستيشان نما، و قائم از ما كسى است كه روى ساق ايستاده، پس در اسم شريك او شديم و در معنى شريك نگشتيم،

نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد    جلد : 1  صفحه : 164
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست