نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 165
اما لطيف بودنش بمعنى كمى و باريكى و خردى نيست بلكه بمعنى
نفوذ در أشياء (علمش بهمه جا احاطه دارد) و ديده نشدن اوست، چنان كه بمردى گوئى:
اين امر از من لطيف شد و فلانى در كردار و گفتارش لطيف است، باو خبر ميدهى كه عقلت
در آن امر درمانده و جستن از دست رفته و بطورى عميق و باريك گشته كه انديشه دركش
نكند، همچنين لطيف بودن خداى تبارك و تعالى از اين نظر است كه بحد و وصف درك نشود،
و لطافت ما بمعنى خردى و كمى است، پس در اسم شريك او شديم و معنى مختلف گشت.
و اما خبير (آگاه) كسى
است كه چيزى بر او پوشيده نيست و از دستش نرفته، خبير بودن خدا از نظر آزمايش و
عبرت گرفتن از چيزها نيست كه اگر آزمايش و عبرت باشد بداند و چون نباشد نداند زيرا
كسى كه چنين باشد نادانست و خدا هميشه نسبت بآفريدگانش آگاه است ولى آگاه در ميان
مردم كسى است كه از نادانى دانش آموز خبرگيرى كند [كه پس از نادانى آگاه و دانا
شده] پس در اسم شريك او شديم و معنى مختلف شد.
اما ظاهر بودن خدا از آن
نظر نيست كه روى چيزها برآمده و سوار گشته و بر آنها نشسته و بپله بالا برآمده
باشد بلكه بواسطه غلبه و تسلط و قدرتش بر چيزهاست چنانچه مردى گويد «بر دشمنانم
ظهور يافتم و خدا مرا بر دشمنم ظهور داد» او از پيروزى و غلبه خبر ميدهد همچنين
است ظهور خدا بر چيزها، و معنى ديگر ظاهر بودنش اينست كه براى كسى كه او را طلب
كند ظاهرست (و براى خدا هم همه چيز ظاهر است) و چيزى بر او پوشيده نيست و اوست
مدبر هر چه آفريده، پس چه ظاهرى از خداى تبارك و تعالى ظاهرتر و روشنتر است زيرا
هر سو كه توجه كنى صنعت او موجودست و در وجود خودت از آثار او بقدر كفايت
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 165