مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ، يعنى آن مشكلاتى كه مىزند به پهلوى
تو، و به ضلع تو، و از أطراف و جوانب به تو إصابت مىكند. آن كارهاى مهمّ را به
خدا و رسول ردّ كن، و آن امورى كه بر تو مشتبه مىشوند، به سوى خدا و رسول ردّ كن،
زيرا خداوند تعالى به مردمى كه إرشاد آنان را دوست داشته، فرموده است: «اى كسانى
كه إيمان آوردهايد، إطاعت از خدا كنيد، و إطاعت از رسول و اولى الامر، كه از شما
هستند بنمائيد. و اگر در مطلبى نزاع كرديد، آن را به سوى خدا و رسول برگردانيد.»
ردّ به سوى خدا چه معنى دارد؟ الاخْذُ بِمُحْكَمِ
كِتَابِهِ، «محكمات كتاب را گرفتن» اين ردّ به سوى خداست؛ يعنى بازگشت به سوى
خداست. وَ الرَّدُّ إلَى الرَّسُولِ: الاخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ
غَيْرِ الْمُفَرِّقَة؛ ردّ به سوى رسول: أخذ به سنّت پيغمبر
است، كه اين سنّت جامع است؛ جمع مىكند تمام مصالح را، جمع مىكند تمام أفراد را،
تمام دلها را و تمام محاسن را؛ مفرّق نيست، جدا كننده نيست، تفرقه انگيز و جدائى
انگيز نيست؛ اين سنّت پيغمبر است، و اين ردّ به سوى رسول است. پس بنابراين در تمام
اين مشكلات به محكم كتاب، و به سنّت رسول كه جامع است و غير مفرّق، مراجعه كن!
اين بحث ما بود در اين آيه مباركه و أوّلين آيهاى بود از قرآن كه
دلالت مىكرد بر عصمت أئمّه و وجوب إطاعت إمام معصوم، بقيد معصوم. و با اين توضيحى
كه داده شد اميدواريم كه ديگر جاى إشكال و شبههاى نمانده و نبوده باشد، و إن شآء
الله هم نيست؛ و لذا مىبينيد بزرگان از علماء إسلام از زمان أوّل تا بحال، مانند:
شيخ مفيد؛ و پاسداران ولائىِ كلام، همانند: خواجه نصير الدّين طوسىّ و علّامه
حلّىّ، و بزرگان از مفسّرين شيعه اين آيه را از آياتى
[1] -« نهج البلاغة» باب المكاتيب، مكتوب 53، و از طبع
مصر با تعليقه شيخ محمّد عبده، ج 2، ص 93 و 94