وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ
رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً[1]»
نازل شده است.
توضيح اين مطلب كه از اولى الامر (صاحبان أمر) بايد إطاعت نمود اين
است: إطاعت از اولى الامر فقط در يك جهت تحقّق پيدا مىكند كه عبارت است از: إطاعت
در امور وِلائيّه، بِحَسَبِ كَوْنِهِمْ وَالِينَ لِلنَّاسِ. زيرا إطاعت در امور
تشريعيّه چنانكه بيان شد مختصّ رسول الله مىباشد. بنابراين إطاعت از اولى الامر
منحصر در احكام ولائيّه مىباشد. و چون اولى الامر با رسول خدا در اين جهت يعنى
وجوب إطاعت در امور وِلائيّه يكى هستند، لذا لفظ «أَطِيعُوا» در اينجا ديگر تكرار
نشد و نفرمود: أطِيعُوا اللَهَ وَ أطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أطِيعُوا اوْلِى الامْرِ
مِنكُمْ. چون إطاعت اولى الامر با إطاعت رسول در اين جهت (امور ولائيّه) يكى است.
از آيه، استفاده عصمت قرآن و رسول و أُولوا الامر ميگردد
و آيه شريفه با سبك واحد و سياق واحد و نظر واحد، إطاعت خدا و رسول و
اولى الامر را واجب مىكند؛ و بنابراين، تحقّق مقام عصمت در اولى الامر ضرورى است؛
و إلّا إطاعت از آنها بنحو إطلاق معنى ندارد
. أَطِيعُوا اللَهَ، يعنى شما بايد از قرآن إطاعت كنيد! چرا؟ براى
اينكه قرآن مَصُون است؛ قرآن كلام بشر نيست؛ كلام هوى و هوس نيست؛ ساخته أفكار
نيست؛ كتاب حقّ و كتاب فصل است؛ كتاب هَزْل نيست.
قرآن مَصُون است، يعنى قرآن تنها كتابى است كه عين عبارات آن بدون
تغيير يك «فاء» يا «واو» بر قلب مبارك پيغمبر نازل شده است. إنجيل و تورات به معنى
نازل شدهاند و عبارات آنها عبارات خود حضرت موسى و حضرت عيسى عليهما السّلام است؛
ليكن قرآن اينطور نيست بلكه خود عبارت، وحى است؛ و هيچ كتابى در عالم مانند قرآن
نيست كه عباراتش وحى باشد؛ و اين نهايت درجه مصونيّت است؛ و إنسان بايد از مصون
إطاعت كند؛ زيرا كه حقّ است. مَصون يعنى حقّ و متحقّق به حقّ، در مقابل باطل؛ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا