فهمشان خوب است و تعليم اين علوم به آنها از
اين جهت موجب نگرانى و خوف من نخواهد شد.
يعنى آنها علم من را آلت براى دنيا قرار نميدهند، كم فهم نيستند كه
بصيرتشان در دين كم باشد؛ و ليكن اينها دنيا زدهاند؛ وجودشان تباه شده است. زيرا
كه نفوس شريفه خود را صرف ادّخار و جمع آورى أموال دنيا كردهاند؛ از علمشان فقط
براى جمع آورى مال استفاده نمودهاند.
لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِى شَىْءٍ.
«اين دو دسته أخير هم فائدهاى ندارند. (هم آن عدّهاى كه مَنْهُومًا
بِالْلَذَّةِ، سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِباشند، و هم آن دستهاى كه مُغرَمِ
به جمع و ادّخار هستند) اينها مفيد نيستند؛ زيرا دلهاى آنان براى دين نسوخته است.»
اينها از رُعاةِ دينو حافظان و پاسداران دين نيستند. إنسان در هيچ أمرى نمىتواند
به اينها مراجعه كند؛ براى اينكه اينها يا أهل شهوت و لذّت، يا أهل ادّخار و جمع
آورى مال مىباشند. مقصد أقصى و هدف أسناى آنها از علم و تدريس و بحث و بدست آوردن
كرسيهاى دينى، اين مسائل است. اينها به درد نمىخورند؛ من نمىتوانم علمم را به
اينها بياموزم. و إلّا آن علمى را كه من به اينها مىدهم، در شهوت و لذّت و ادّخار
أموال و كُنوز صرف مىكنند.
تشبيه حضرت، حيوانات سائمه را به آنها؛ نه بالعكس
أَقْرَبُ شَىْءٍ شَبَهًا بِهِمَا، الأنْعَامُ السَّآئِمَةُ. «نزديكترين چيز، از جهت شباهت به اين دو طائفه، چهار پايان چرنده
هستند.»
ملاحظه كنيد كه حضرت چقدر لطيف بيان مىفرمايند! نمى فرمايند: اينها
(اين دو طائفه) كه منهوم به لذّتند و دنبال شهوت مىباشند، يا دنبال مال مىروند،
به حيوانات چرنده و چهارپايان شباهت دارند؛ بلكه مىفرمايد: چهارپايان چرنده به
اينها شبيه اند! خيلى لطيف است! يعنى آن حيوان معصوم را نبايد مركز نُقصان و
كوتاهى قرار داده، و اينها را در نقصان، به آن حيوان قياس كنيم؛ بلكه مركز نقصان و
عيب و كانون تباهى اينجاست. بايد حيوانات را به اينها تشبيه كرد! اين نظير آن
تشبيه است كه مىگويد: «هنگام طلوع خورشيد،