شيخ طوسى هر دو را رجل واحدى دانسته و چنين
پنداشته است كه: اين أبو خديجه، سالمُ بن أبى سَلِمَه است. در حاليكه اينطور نيست.
اين شخصِ ديگرى است با تمام اين خصوصيّاتى كه ذكر شد، و تضعيفى هم برايش نيامده
است، بلكه علماء رجال او را توثيق نمودهاند. و شاهد بر اين، چند مطلب است:
أوّل اينكه: در روايتى كه بسيار شيرين است و در باب «شِرآء
الْعَبْدَيْنِ الْمَأْذونَيْنِ كُلٌّ مِنْهُما الآخَرَ» وارد شده، آمده است كه: دو
عبد هر كدام از طرف مولاى خود، مأذون بودند كه بروند و يك بنده بخرند؛ هر كدام از
آن دو نفر، ديگرى را براى مولاى خود خريد. اين روايت را مرحوم كُلَينى در «كافى»
از أبى سَلِمَه و شيخ طوسى در «تهذيب» از أبو خديجه روايت مىكند. يعنى أبو
سَلِمَه و أبو خديجه يكى هستند. يكى او را با اين كنيه بيان كرده و ديگرى با كنيه
ديگر.
و شاهد ديگر براينكه شيخ در اينجا اشتباه كرده اين است كه: در دو جاى
از عبارتش تصريح مىكند كه اين مرد (أبو خديجه) غير أبى سَلِمَه است؛ در حالتى كه
عين اوست. و از عبارت شيخ طوسى اتّحاد آنها استفاده ميشود؛ و بر أساس اتّحاد، او
را جَرْح نموده و ضعيف شمرده است. لهذا ما عين عبارت عالم معاصر: شيخ محمّد تقىّ
شوشترىرا كه در «رجال» ايشان است بيان مىكنيم، تا اينكه مطلب قدرى روشنتر شود.