را حَكَم قرار بدهيد! و ليكن نظر كنيد به
مردى كه از خود شما (شيعيان) باشد: يَعْلَمُ شَيْئًا مِنْ قَضَآئِنَا، يك مقدارى
از قضاء ما را بداند (قضاء يعنى حُكم) او را ميان خود حَكَم قرار بدهيد؛ من او را
در ميان شما قاضى قرار دادم؛ فَتَحَاكَمُوا إلَيْهِ، بسوى او مراجعه كنيد.»
عين اين روايت را شيخ با همين سند، و با همين متن در «تهذيب» آورده
است؛ با اين تفاوت كه بجاى لفظِ: قَضَآئِنَا، قَضَايَانَا فرموده است. انظُرُوا إلَى رَجُل مِنْكُمْ يَعْلَمُ شَيْئًا مِنْ قَضَايَانَا[1]
صدوق هم در «من لَا يحْضُرهُ الفقيه» با سند ديگر از أحمد بن عائذ،
از أبو خديجه، اين روايت را از حضرت صادق عليه السّلام، به عين اين متن روايت كرده
است، و او هم مانند «تهذيب» قضاياناآورده است[2]
اين يك روايت كه از أبو خديجه نقل شد.
روايت ديگرى نيز از أبو خديجه نقل شده است كه چون بحث در هر دو روايت
يكى است، ما آنرا هم بيان مىكنيم، آنگاه روى آن دو بحث مىكنيم.
روايت دوّم أبو خديجه از «وسآئل الشّيعة» از شيخ طوسى از أبى
الْجَهْم
روايت دوّم را شيخ حرّ عاملى از محمّد بن حسن (شيخ طوسى) با إسناد
خود: از محمّد بن علىّ بن محبوب، از أحمد بن محمّد، از حسين بن سعيد، از أبى
الْجَهم، از أبى خديجه آورده است