چه كسى بپرسند؟ آيا بنزد سلطان جائر و قضات
و حكّام آنها بروند؟ يا بايد آنها هم، نزد همين كسى كه شما بيان فرموديد آمده و
حكم خود را أخذ كنند؟!
حضرت ميفرمايد: من كه از أوّل گفتم نزد فقيه واجِد اين صفات برويد!
يعنى ما وقتى به صدر و ذيل اين روايت نگاه مىكنيم، در همان وهله
أوّل، ذيل روايت إلغاء خصوصيّت ميكند و ميگويد كه: حضرت ميخواهد بفرمايد: در امور
خود، به فقهاء شيعه مراجعه كنيد. أعمّ از اينكه فصل خصومتِ بين طرفين باشد، يا
اينكه مسائل بَدوىّ و قضيّه إفتاء و استفتاء باشد، يا اينكه در امورِ وِلائىّ
باشد. پس اين روايت در سه مرحله: قضاء، حكومت و إفتاء حجّيّت و دلالت و ظهور دارد.
و بزرگان از علماء در هر سه مرحله استشهاد به اين روايت كردهاند، و جاى شبهه هم
نيست.
و إشكالاتى كه مرحوم شيخ در «رسائل» مىكند، مانند آن إشكالاتى است
كه در آيه «نَبَأ»: إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ
فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما
فَعَلْتُمْ نادِمِينَ[1] بدلالت آن كرده و ميفرمايد: با اينكه إشكالاتى بر دلالت آيه مترتّب
است ولى معذلك: لَا إشْكالَ وَ لَا رَيْبَ فِى أنَّ هَذِهِ الآيَةَ تَدُلُّ عَلَى
حُجِّيَّةِ خَبَرِ الْعادِلِ وَ وُجوبِ التَّبَيُّنِ فِى خَبَرِ الْفاسِقِ.
«هيچ إشكال و شكّى نيست در اينكه اين آيه دلالت بر حجّيّت خبر عادل و
وجوب تبيّن از خبر فاسق دارد.»
و اين آيه از مشهورترين و معروفترين أدلّه حجّيّت خبر واحد است؛
بطوريكه از هر كس بپرسيد: دليل بر حجّيّت خبر عادل در قرآن كريم چيست؟! فوراً
مىگويد: آيه «نبأ».
اين روايتى هم كه در اينجا بيان كرديم با تمام احتمالاتى كه در أطراف
او داده مىشود، و إشكالاتى كه مرحوم شيخ در «رسائل» به اين خبر كرده، معذلك از
ادلّه صريحه و روشن بر حجّيّت قول فقيه در مراتب ثلاثه (قضاء و