او برادر شوهر يا پسر عموى من، يا دوست پدرم
يا ... مىباشد، در صورتى كه خدا لعنت كرده سفرهاى را كه در آن زن با مرد أجنبى
نشسته و اينطور اختلاط پيدا كنند، و با همديگر غذا خورده و مذاكره و خودنمائى
نمايند.
حال اگر شما در اين أمر با زن مشورت كنيد كه آيا من اينها را در اطاق
عليحده ببرم يا با هم در يك جا بنشينيم؟! مىگويد: آقا جان بنشينيم! مگر بيكاريد؟!
به او بر مىخورد و چنين و چنان.
أبداً در اين امور مشورت نكنيد. درب خانه را ببنديد! يا زن و مرد
أجنبى را راه ندهيد، يا اگر راه داديد، مرد را در اطاق بيرونى خودتان پذيرائى
نمائيد؛ و مخدرّه هم بايد در اندرونى، توسّط زن پذيرائى بشود. و إلّا فساد است،
فساد!! و آتش خانمانسوز. و زنهايتان به أعمال ناشايستى مبتلا ميشوند كه خودتان هم
خبر نداريد!! مىگوئيد: به به! زنِ من أهل اين حرفها نيست؛ عيال من معصوم است، و
چنين و چنان؛ و خبر نداريد كه كلاه بر سرتان فرو رفته، و تا كمر آمده؛ و خودتان
نميدانيد قضايا از چه قرار است. در اين صورت بايد حتماً با زنان مخالفت كرد.
در سابق الايّام منازل دو قسمت مستقلّ و جداگانهاى (بيرونى و
اندرونى) داشت؛ و بعضاً داراى دو در بود. واردينِ مرد در بيرونى پذيرائى مىشدند؛
و زنان در اندرون. اگر ماهها هم بدين منوال ميگذشت، أبداً تماسّى نبود. زن در كمال
استراحت، مشغول به وظايف خود، در اندرون به سر ميبرد؛ و مرد نيز با كمال وَقار و
متانت در بيرونى بكار خود مىپرداخت. أمّا از وقتى كه نقشههاى ساختمانها را از
بلاد كفر آوردند، و اطاقها همه در يكجا با دستشوئى و مَطبخ واحد و مشترك قرار
گرفت، و داشتن إشراف بر خانه همسايه، و جاى دادن زنان را در غرفهها و طبقات
فوقانى همچون مردان متداول شد، ديگر أمر اختلاط زن و مرد، و تداخل فيما بينهم، مثل
تداخل بيوت و اطاقها أمرى مرسوم و رائج گشت.