دوست داشت؛ و بعضى از آنها صَدِيقاست، و
بعضى از آن معانى نصيراست از مادّه وَالَاهُيعنى يارى كرد او را
. وَ وَلِىَ الشَّىْءَ، وَ وَلِىَ عَلَيْهِ، وِلَايَةً وَ
وَلَايَةً، با كسره و فتحه است؛ و يا آنكه با فتحه مصدر و با كسره اسم است، مثل:
إمارَتْ و نِقابَتْ، چون اسم است براى آن أمرى كه متولّى آن شدهاى، و بر انجام آن
قيام نمودهاى. و بنابراين چون معنى مصدرى را إراده كنند، فتحه مىدهند؛ و بر اين
گفتار، سيبويه تصريح كرده است.
و گفته شده است كه: وِلايتبا كسره، خِطَّه و إمَارَتاست؛ و بر اين
گفتار در «مُحْكَم» تصريح كرده است كه همانند إمارَتْاست. و ابن سِكِّيت گفته
است: وِلايتبا كسره به معنى سلطاناست.
و پس از آنكه- همانطور كه ذكر كرديم- معانى مختلفى براى مَوْلَىذكر
مىكند مىگويد: همچنين مَوْلَى و وَلِىّ: الَّذِى يَلِى عَلَيْكَ أمْرَكَ؛ يعنى
آن كسيكه به عنوان تسلّط و برترى، امور تو را عهده دار و متكفّل گرديده است. و
مَوْلَى و وَلِىّهر دو به معنىِ واحد هستند؛ و از همين قبيل است حديثى كه وارد
شده است: أَيُّمَا امْرَأَةٍ نَكَحَتْ بِغَيْرِ إذْنِ مَوْلَاهَا، و بعضى همين
حديث را روايت كردهاند كه: أَيُّمَا امْرَأَةٍ نَكَحَتْ بِغَيْرِ إذْنِ
وَلِيِّهَا. (از اينجا استفاده مىشود كه مَوْلَىو وَلىّيك معنى دارند.)
تا مىرسد به اينجا كه مىگويد: و از جمله معانى ولىّكه در أسماء
خداوند تعالى آمده است، ناصر است؛ و گفته شده: الْمُتَوَلِّى لِامُورِ الْعَالَمِ
القَآئِمُ بِهَا؛ يعنى متولّى و عهده دار و صاحب اختيار امور عالم بوده و بر همه
عالم قيام دارد، و بر آن امور متمكّن است. و گفته شده كه: معنى ولىّدر اينجا والى
است. وَ هُوَ مَالِكُ الاشْيَآءِ جَمِيعِهَا المُتَصَرِّفُ فِيهَا، يعنى خداوند
مالك همه چيزهاست بطور كلّىّ، و تصرّف كننده در آنهاست بطور عموم.
آنگاه مىگويد: و ابن أثير گفته است: مثل آنكه وَلايتدلالت بر تدبير
در