«مى گويد: حضرت فرمودند: نظر ميشود به آن روايتى كه اينها از ما
روايت مىكنند و بر آن حكم مىنمايند؛ بايد روايتى باشد كه أصحاب تو بر آن روايت
اتّفاق و إجماع دارند؛ بايد چنين روايتى أخذ شود؛ و آن روايتى كه در نزد أصحاب تو
شهرت ندارد و شاذّ است ترك شود؛ زيرا حُكمى كه مُجمَعٌ عليه است حكم ماست و
اتّفاقى است و شكّى در آن راه ندارد.
: أوّل: أمرى است كه رشدش روشن است و در راه حقّ استوار و مستقيم است
و إنسان را به واقع ميرساند؛ بايد از اين أمر اتّباع نمود، فَمُتَّبَعٌ: حتماً
بايد اتّباع شود چون بَيَّنُ الرُّشد است
. دوّم: أمرى است كه بَيِّنُ الغَىّ است. يعنى روشن است كه اين
گمراهى و ضلالت و تاريكى و هلاكت است؛ اين هم حتماً بايد اجتناب شود؛
فَمُجْتَنَبٌ.
سوّم: أمرى است كه مشكل است، مبهم است، إنسان نمىداند در آن رُشد
است يا غىّ. أصل اين أمر، مورد ترديد و شكّ و رَيب است؛ و مطلب واقعاً بر إنسان
روشن نيست؛ در اين صورت إنسان بايد اين حكم را به خداوند عزّ و جلّ بسپارد؛ و از
او چاره جوئى نمايد؛ و إنسان نبايد به أمرى كه در آن شكّ دارد دست بزند