لو سگ گزندهاى باشد؛ حتّى سگ هار و گزنده
را مُثله نكنيد.»
أمير المؤمنين عليه السّلام در بستر مرگ است، و در اين حال با اين
جنايت عجيبى كه ابن ملجم مرتكب شده و او را از حيات ساقط كرده است، و خلاصه همه
اين فتنهها و فسادها بر عهده اوست؛ حضرت مىفرمايد: من بايد حكم خدا و حكم رسول
خدا را إطاعت كنم. من در تحت شريعت و أمر رسول خدا هستم؛ و از آن تعدّى نمىكنم.
او فرمود: يك ضربت بزن مَكَانَ ضَرْبَةٍ. قاتل من به من يك ضربت زده است، من هم
بايد به او يك ضربت بزنم.
من أمير المؤمنينم؛ من سيّدُ الوَصِيِّينم؛ من زوج بتول، فاطمه زهراء
هستم؛ من شافع أكبر هستم؛ لواى حَمد در روز قيامت بدست من است؛ أمّا اين مسائل
إيجاب نمىكند كه: من از سنّت رسول خدا، و از حقّ خودم كه كشتن قاتل باشد تجاوز
كنم. او به من يك ضربت زده است، شما حقّ دو ضربت زدن به او را نداريد و غير از
قاتل من كسى ديگر را هم نمىتوانيد بكشيد.
وصيّتى دارد آن حضرت به لشكر خود، قبل از آنكه با دشمن در صفّين
برخورد كنند:
فرمان أمير المؤمنين عليه السّلام در صفّين: لَا تُقَاتِلُوهُمْ
حَتَّى يَبْدَؤُوكُمْ
«شما با آنها جنگ نكنيد، تا زمانيكه آنها ابتدا به جنگ كنند. چرا؟
براى اينكه شما بحمد الله حجّتى داريد، اكنون مىخواهيد با حجّت به جنگ آنها
برويد، و اگر شما ابتداء نكنيد، تا اينكه بگذاريد آنها ابتداء كنند، يك حجّتِ ديگر
هم عليه آنها پيدا مىكنيد، آنوقت، با دو حجّت با آنها جنگ مىكنيد!»