«حضرت فرمود: آرام باشيد و دست نگهداريد! او مرا سبّى كرده است، جزاى
او اينست كه به او سبّى كنم، يا اينكه گناهى را كه كرده است عفو نمايم و از او
بگذرم.»
اين را مىگويند: إمام! از طرفى علم و دِرايت را ببينيد كه چه خوب
مطلب را روشن كرده است! و اينكه اينقدر در إسلام توصيه شده است: نكاح كنيد، نكاح
كنيد، براى همين جهت است. هر كس برود نكاح كند، هر زنى را براى خود بگيرد از تمام
مفاسد محفوظ است. زن، عصمت است. هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ
أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَ[2] زن لباس و پوشش مرد است؛ مرد لباس و ساتر عيوب زن است. و كسيكه زن
دارد، أصلًا فكرش دنبال جائى نمىرود؛ عبارت:
إنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِح،
ديگر درباره او نيست. أمّا اگر راه ازدواج بسته شد، و مردم زن نگرفتند، آنوقت
بخواهند با دستوراتِ كلاسيك و غيره مطلب را درست كنند، إمكان ندارد؛ و «اين قافله
تا به حشر لنگ است.»
در وصيّتى كه آن حضرت به مَعْقِل بن قَيْس رِياحِىّمىكنند، در
آنوقتى كه او را به سه هزار نفر در مقدّمه لشكر خود به سوى شام مىفرستند، به او
سفارش كرده مىنويسند: اتَّقِ اللَهَ الَّذِى لَابُدَّ لَكَ
مِنْ لِقَآئِهِ وَ لَا مُنْتَهَى لَكَ دُونَهُ، وَ لَا