إراده دارد؛ و خداوند عزيز و حكيم است. اگر
حكم پيشين خدا بر عفو و إغماض از عمل شما نبود هر آينه در آنچه را كه فديه گرفتند
عذاب عظيمى شما را در بر ميگرفت.»
سيّد شرف الدّين در اينجا مىفرمايد:
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ.[1]
«ايشان خداى را چنان كه بايد نشناختند و پاس قدر و قيمتش نگذاردند.» زيرا كه در
ضلالت و گمرهى فرو رفتند و براى رسول خدا اجتهاد و إظهار نظر را جائز شمردند، در
حاليكه خدا ميفرمايد: إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى[2] و در غايت جهل متوغّل شدند، چرا كه به وى نسبت خطا دادند؛ و در حُمق
و نادانى و كجروى مبالغه كردند زيرا كه كلام غير او را بر او مقدّم داشتند.
در تفسير آيه، نشانههاى راست و درست برايشان مشتبه شد؛ و وجوه رشد و
هدايت را گم كردند و گفتند: اين آيه در مقام عيب گوئى به رسول خدا و أصحابش نازل
شده است؛ چون- بگمان اين أحمقان- عَرَض حيات دنيا را اختيار نمودند؛ و أسير
گرفتند، و از أسيران فديه أخذ كردند قبل از اينكه خون فراوان از آنها بر روى زمين
بريزند؛ و چنين پنداشتند كه در اين خطيئه غير از عُمر كسى سالم نمانده است، و اگر
بنا بود عذاب فرود مىآمد غير از پسر خطّاب كسى رهائى نداشت.
و دروغ گفته آنكه پنداشته است كه رسول خدا صلّى الله عليه و آله أسير
گرفته و از ايشان فديه گرفته است پيش از آنكه زمين را از خونشان سيراب كند؛ زيرا
كه اينكار رسول خدا بعد از سيراب كردن زمين از خون مشركين و قتل صَناديد و طواغيت
قريش بود مثل: أبو جهل بن هشام و عُتْبَة و شَيْبَة بن أبى رَبيعَة و وليد بن
عُتْبَة و عاصى بن سعيد ...
در اينجا پس از آنكه صاحب كتاب، سى و پنج تن از مقتولين را يكايك