responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ولايت فقيه در حكومت اسلام نویسنده : حسينى طهرانى، سيد محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 159

بدون هيچ كم و زياد.

در جنگ احُدْ- طبق بعضى از روايات- پيشانى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله و سلَّم شكست. شكستن پيشانى خيلى مهمّ نبود، بلكه شكستن دو گونه آن حضرت مهمّ بود. (گونه، عبارت است از استخوانى كه روى صورت بر آمده است.) اين دو استخوان شكست. ابْنِ قَمِيئَه، با شمشير به كلاه‌خُودِ پيغمبر زد، و حلقه‌هاى كلاه‌خُود به گونه آن حضرت فرو رفت و دو استخوان صورت پيغمبر را شكست؛ و حتّى دندان پيغمبر هم، از همانجا كه زخم بر گونه وارد شد، شكسته شد؛ آن زخم به اندازه‌اى أساسى بود كه به فكّ سرايت كرد و دندان رباعى زيرين پيغمبر از آنجا كنده شد، و دانه‌هاى حلقه‌هاى خُود، در استخوان فرو رفته و بيرون نمى‌آمد؛ و خون از گونه‌هاى آن حضرت جارى بود و هر چه سعى كردند كه اين حلقه‌ها و دانه‌هاى خُود را بيرون بكشند نمى‌توانستند، چون بين استخوان گير كرده بود. خوب به اين مسأله توجّه كنيد!

پيغمبر هنگامى كه اين منظره را ديد- طبق اين روايت- فرمود: كَيْفَ يُفْلِحُ قَوْمٌ فَعَلُوا هَذَا بِنَبِيِّهِمْ‌؟ ابن أبى الحديد، از واقدىّ‌نقل كرده كه گفته است: آن كسى كه پيشانىِ رسول الله را شكافت، ابن شهاب‌بود. و آن كس كه باطنِ دندانِ رباعىِ پيغمبر را پاره كرد و خون از لبهاى پيامبر جارى ساخت، عُتْبَةِ بْنِ أبى وَقّاص‌بود. و آن كس كه دو برآمدگىِ گونه‌هاى پيغمبر را شكست تا حلقه‌هاى كلاه‌خُود در آن فرو رفت، ابن قَمِيئَه بود. بطورى خون از شكستگىِ پيشانى حضرت جارى شد كه محاسن ايشان را آغشته نمود. و سالم غلام أبو حُذَيْفَة، خون را از چهره او مى‌شست و رسول الله مى‌فرمود:

كَيْفَ يُفْلِحُ قَوْمٌ فَعَلُوا هَذَا بِنَبِيِّهِمْ وَ هُوَ يَدْعُوهُمْ إلَى اللَهِ تَعَالَى؟ «چگونه ممكن است سعادتمند شوند قومى كه اينگونه با پيغمبرشان رفتار مى‌كنند، در حالتى كه او، آنها را به خدا مى‌خواند؟!»

نام کتاب : ولايت فقيه در حكومت اسلام نویسنده : حسينى طهرانى، سيد محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست