چه مىباشد؟ يا رواياتى كه در آن، لفظ ولايت
يا مُشتقّات آن استعمال شدهاند، چه معنى دارند؟ سپس يك يك از مصاديق ولايت، و
پياده كردن معنى لغوى آن را در جامعههاى إسلامى از زمان نزول قرآن تا بحال مورد
بررسى قرار مىدهيم.
ولايت در لغت يك معنى بيشتر ندارد؛ ما بقى همگى موارد و مصاديق آن
است
بعضى خيال كردهاند كه وَلَايَت معانى مختلفى دارد؛ مثلًا گفتهاند:
يكى از معانى آن نُصرت است؛ إِنَّما وَلِيُّكُمُ
اللَّهُ وَ رَسُولُهُ[1] يعنى ناصر شما خداست و رسول خدا؛ يا اينكه گفتهاند: به معنى مُحبّ
است؛ يا به معنى آزاد كننده، يا آزاد شده است؛ يا أقوامى كه با إنسان نزديكى دارند
(نزديكى نَسَبى، يا زمانى، يا مكانى) يا دو نفرى كه با همديگر شركت مىكنند هر
كدام را ولىِّ ديگرى مىگويند. و خلاصه در كتب لغت معانى مختلفى ذكر كردهاند
بطوريكه در «تاج العروس» بيست و يك معنى براى ولايتبيان مىكند، و شواهدش را ذكر
مىنمايد.
حال ما ببينيم آيا واقعاً همينطور است؟ و اين معانى، معانى مختلفى
است براى ولايت؟ يعنى واضع لغت، بنحو اشتراك لفظىّ اين لفظ را در اين معانى مختلف
با وضعهاى مختلف وضع كرده است؟ يا اينكه نه؛ اينطور نيست؛ بلكه: معنى ولايت يك
معنى واحدى است، و در تمام اين موارد با عنايت و قرينهاى استعمال شده است؟ بعبارت
ديگر: استعمال آن در مصاديق مختلفه غير موضوعٌ لَه آن مجازىّ مىباشد؟ يا اينكه
نه؟ أصلًا اين هم نيست؛ بلكه وَلَايَتداراى يك معنىِ واحد است؛ و در تمام اين
مصاديق و معانى و موارد همان معنى كه واضع لغت در نظر گرفته است، همان مورد نظر
بوده است منتهى به عنوان خصوصيّت مورد، مصاديق مختلفى پيدا كرده است، و آنچه كه
مَحَطّ نظر استعمال است همان معنىِ وضعِ أوّلىّ است، كه اين معنىِ اشتراك