«پس چون زيد حاجت خود را از زوجه خود گرفت و با او استمتاع و دخول
كرد، ما زينب را به زَنيّت و زوجيّت تو در آورديم، به جهت آنكه هيچگاه ديگر براى
مؤمنان، سختى و حَرَجى در نكاح كردنِ زنهاى پسر خواندههاى آنان نباشد، در وقتى كه
آن پسر خواندهها حاجت خود را از آن زنان، به استمتاع و دخول گرفته، و آميزش كرده
باشند. و البتّه أمر خداوند، شدنى است.»
در اينجا قضا وَطَر (كه عرض شد يعنى استمتاع و دخول) در دو جا آورده
شده است: فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً، و
همچنين در ذيل آن: فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً. براى آنكه بفهماند همخوابگى و آميزش، نكاحِ زنِ پسر خوانده را باطل
نمىكند و إشكالى در نكاحِ او نيست.
زنِ پسر خوانده، زنِ پسر نيست؛ خواه با او دخول شده باشد، خواه نشده
باشد؛ و اين حكم منحصر به صورت عدم آميزش نمىباشد