نام کتاب : نظام سياسى اسلام نویسنده : نصرتى، على اصغر جلد : 1 صفحه : 93
وجود دارد كه به اذن خداوند به غير او نيز
نسبت پيدا مىكند.[1] بنابراين
اعتقاد به: انحصار حاكميت خداوند، پايه اساسى و استوار نظام اسلامى است كه در
قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران نيز تبلور يافته است؛ چنانچه مىگويند:
«حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر
سرنوشت اجتماعى خويش حاكم ساخته است. هيچكس نمىتواند اين حق الهى را از انسان
سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهى خاص قرار دهد».[2]
2. نيازمندى به وحى در تنظيمات اجتماعى
در نظام سياسى و اجتماعى كه براساس اسلام شكل مىگيرد؛ نه تنها در
جهتگيرى و ساختار؛ بلكه در بعد قوانين، مقررات، برنامهريزى و برقرارى تنظيمات
اجتماعى نيز لازم است با وحى و دستورات الهى مطابقت داشته باشد. مهمترين دلايلى كه
نيازمندى بشر به وحى را در انتظام بخشيدن به حيات اجتماعى خويش توجيه مىكنند،
عبارتند از:
الف. فهم مسير صحيح زندگى، تابع اعتقاد به وحى
همواره انسان، در پرتو علم كامل به روابط و قانونمندى پديدهها و
انتخاب صحيح آنها مىتواند مسير درست زندگى را پيدا كند؛ اما دستگاه ادراكى او به
سبب وجود موانع و محدوديتهاى ابزار شناخت، از فهم همهى رموز و پيچيدگىهاى جهان
هستى ناتوان است. تاريخ زيست اجتماعى بشر، آينهى صادقى است و اين حقيقت را به
خوبى منعكس نموده است كه هرگاه بشر، مستقلا با تكيه بر انديشهها و توانايىهاى
خود به دعوت انبيا پشت نموده، نه تنها از خير و صلاح محروم شده؛ بلكه زندگى
رنجآور؛ بىثبات و توأم با نااميدى و ناآرامى را تجربه كرده است.
علم كامل و مطلق به روابط هستى را مىتوان تنها، نزد انبياء الهى
جستجو نمود؛ چون علم آنان از علم مطلق الهى سرچشمه گرفته و به وسيله وحى به ايشان
منتقل شده است.
بنابراين در مكتب اسلام، قوانين، مقررات، نقشهى سعادت بشر و الگوى
زندگى كمال يا داود انا جعلناك خليفة فى الارض فاحكم بين الناس بالحق؛ سوره ص، آيه 26.
[1]\i و ان احكم بينهم بما انزل الله؛\E مائده،
آيه 49.