نام کتاب : نظام سياسى اسلام نویسنده : نصرتى، على اصغر جلد : 1 صفحه : 92
1. مبانى نظام سياسى در جهانبينى مادى
در جهانبينى الهى، مبانى نظام سياسى با جهانبينى الهى با سه بعد
اصلى هستىشناسى، انسانشناسى و جامعهشناسى قابل بررسى است كه ذيلا به تفصيل و
تبيين آنها مىپردازيم:
هستىشناسى در جهانبينى الهى
در جهانبينى الهى، مسائلى از هستىشناسى وجود دارد كه به عنوان
زيربناهاى نظام سياسى شناخته مىشود؛ اين موارد عبارتند از:
1. اختصاص حاكميت به خداوند
مسلمين بر اين عقيدهاند كه خالق و آفرينندهى جهان هستى، تنها
خداوند يگانه و قادر متعال است؛ بر اين اساس تنها در برابر ذات او تسليم مىشوند و
طاعت و بندگى هيچ انسانى را نمىپذيرند؛ مگر اينكه اطاعت آن اطاعت خداوند باشد؛
ازاينرو هيچ انسانى حق ندارد، انسانهاى ديگر را به تسليم در برابر خود وادار
نموده، و آنان را از آزادىهاى خود محروم سازد و نيز براى جامعه، خودسرانه قانون
وضع كند و روابط و رفتار اجتماعى را مطابق با شناخت و ادراك و خواست خود تنظيم
نمايد.
قرآن كريم، مصدر حاكميت را تنها خداى متعال مىداند و در موارد متعدد
مىفرمايد:
ان الحكم إلّا للّه؛[1] حكم، جز از آن خداوند نيست. علامهى طباطبائى در «تفسير الميزان»
ذيل اين آيات مىنويسد:
«حكم هم كه يكى از صفات است از نظر اينكه خود نوعى از تأثير است،
معناى استقلاليش تنها از آن خداوند است؛ چه حكم در حقايق تكوينى و چه در شرايع و
احكام وضعى و اعتبارى ...، معلوم است كه اگر غير خداوند كسى داراى حكم بود،
مىتوانست حكم خداى را به وسيله حكم خودش ابطال كند و با خواست او معارضه نمايد.».[2] بنابراين حكم تكوينى مختص خداى
متعال است؛ ولى در حكم تشريعى، مواردى