نام کتاب : نظام سياسى اسلام نویسنده : نصرتى، على اصغر جلد : 1 صفحه : 151
ثانيا؛ براى پس از خود، به فرمان خدا تعيين
حاكم كرده است. وقتى خداوند متعال براى جامعه پس از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و
اله و سلم حاكم تعيين مىكند؛ به اين معنى است كه حكومت پس از رحلت رسول اكرم صلّى
اللّه عليه و اله و سلم نيز لازم است و چون رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و سلم
با وصيت خويش فرمان الهى را ابلاغ مىنمايد، ضرورت تشكيل حكومت را نيز مىرساند»[1].
پس از آن حضرت در اصل حكومت و حكومت دينى، كسى ترديد و تشكيك نكرد و
فقط در اينكه چه كسى امام مسلمين و حاكم جامعه اسلامى باشد، اختلاف پيدا شد.
عدهاى بنا به وصيت رسول خدا، امير المؤمنين على عليه السّلام را
شايستهى امامت مىدانستند و عدهاى از مهاجرين و انصار با انكار وصيت او و نصب
الهى، رداى جانشينى پيامبر را بر قامت ديگرى پوشيدند؛ اما با رفع موانع، ولايت
الهى به موضع خود برگشت و آن امام همام، زمام امور امت را به دست گرفتند. امام حسن
عليه السّلام نيز مادام كه شرايط آماده بود.
ترديدى در امامت جامعه به خود راه نداد؛ همچنين نهضت كربلا به رهبرى
سالار شهيدان حضرت امام حسين عليه السّلام در همين مسير، يعنى مجاهده براى اقامهى
حكومت اسلامى، قرار دارد.
ساير ائمه عليهم السّلام از هر فرصتى كه به دست مىآمد، براى
آمادهسازى زمينههاى استقرار نظام سياسى اسلامى، بهرهبردارى مىكردند؛ اما چون
اين امكان فراهم نمىشد و فشار حكومتهاى غاصب براى از صحنه خارج نمودن ائمه و
شيعيان بسيار زياد بود، اقامهى حكومت اسلامى، حاصل نگرديد؛ البته موانع موجب توقف
نبود؛ بلكه آن بزرگواران نهايت تلاش خود را براى تحقق حكومت اسلامى به كار
مىبردند؛ چنانچه امام سجاد عليه السّلام با افشاگرى عليه حكومت بنى اميه و بيان عالىترين
مضامين ضد ظلم و بيداد، در قالب دعا و تربيت نيروهاى آگاه، شجاع و حمايت از
حركتهاى شيعيان فداكار، نظير: خونخواهان شهداى كربلا، ايفاى وظيفه نمود و امام
باقر و صادق عليهما السّلام در دوران انتقال حكومت از بنى اميه به بنى عباس،
توانستند مكتب شيعه را تبيين كرده و با پرورش شاگردان زيادى در همهى زمينههاى
معارف اسلامى، به نشر حقايق تشيّع بپردازند.
امام كاظم عليه السّلام نيز به سازماندهى شيعيان مىپردازد و با
فرستادن على بن يقطين به دربار هارون از يك سو جان، مال و حقوق شيعيان را حفظ
مىنمايد و از سوى ديگر نهضت