«چه كسى فمينيسم را دزديد؟» گزارشى مستند و
بسيار سيستماتيك ارائه مىكند و نشان مىدهد كه چگونه فمينيسم، خصوصاً به شكل
برنامههاى مطالعات زنان، به دانشگاهها و دانشكدههاى آمريكايى نفوذ كرده و به
ضرر همه خصوصاً زنان بوده است. سامرز، در جديدترين كتاب خود، بهطور متقاعد
كنندهاى استدلال مىكند كه اين مرز مشترك فمينيسم، كمكم بهطرف آموزش ابتدايى و
متوسطه مىرود كه در آنجا حتى آسيب جدّىتر و بلندمدّتترى به ملت وارد مىآورد.
بهنظر مىرسد كه فمينيسم، اولين خطمشى سياسى مجاز و دولتى خود را بر
آموزش زنان متمركز كرده بود و اين تصور غلط كه زنان هميشه به طور سيستماتيك مورد
تبعيض قرار گرفتهاند و بنابراين هميشه هم مورد تبعيض قرار خواهند گرفت، شروع شده
بود.
دكتر برنسين سندلر در سال 1971 اعلام كرد كه تبعيض عليه زنان جوان به
آموزش عالى هم نفوذ كرده است. دختران براى ورود به بسيارى از سازمانها، به نمرات
بسيار بالاترى نياز دارند. تحقيقات نشان دادهاند كه بين 75 و 95 درصد از
دانشجويان واجد شرايطى كه به دانشگاهها راهپيدا نمىكنند، زن هستند و تبعيض يكى
از علل اصلى آن است. تبعيض در سطوح اوليه آغاز مىشود، ادامه مىيابد و در سرتاسر
تجربه آموزشى تقويت مىشود و بالاخره نه بهعنوان ظلم زنان بلكه بهعنوان
واقعيتاجتماعى ناتوانى آنها در مهارتهاى فكرى تعبير مىشود. آموزش ابتدايى را
مىتوان تغيير داد تا تصوير اجتماعى همه زنان را بهبود بخشد. دانشگاهها و
دانشكدههاى تحصيلات تكميلى مىتوانند تغيير كنند تا از طريق رشتههاى