نام کتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) نویسنده : كارگر، رحيم جلد : 1 صفحه : 254
كه در مورد ابراهيم عليه السّلام فرمود: «من تو را امام و
پيشواى مردم قرار دادم ...». پس همان طور كه نبوت مقامى الهى و قرار داده شده از
سوى خداوند سبحان است، خلافت و امامت نيز چنين است».[1]
طبق مذهب شيعه، نظام امامت، دائم و مستمر است و هميشه و در تمام
شرايط، تابعيت حكومت شرعى، يك فريضه اساسى و عمده است. عقيده به نظام امامت،
رشتهاى از عقيده به توحيد و حكومت خدا و سلطنت حق است؛ هركس بميرد و امام زمان
خود را نشناخته باشد، به مردن جاهليت مرده است[2]:
«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليّة».[3]
علّامه حلّى مىنويسد:
«امامت، عبارت از رياست عامّهاى است در امور [دين و دنيا] براى شخصى
از اشخاص به نيابت از طرف پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله و اين امر خطير از
جانب خداوند متعال واجب است عقلا ... [همچنين] واجب است به امامت امام عليه السّلام
تصريح شود؛ از اينرو كه عصمت از امور باطنى آنچنانى است كه آن را احدى جز ذات
بارىتعالى نمىداند. بنابراين بر وى لازم است، شخصى را كه واقف بر عصمتش مىباشد،
معرّفى كرده و يا معجزهاى كه گواه بر راستگويى امام است، به دستش ظاهر نمايد».[4]
بر اين اساس، امامت- مانند نبوت- تنها از ناحيه خدا و به زبان
پيامبرش يا امام قبلى صورت مىگيرد و در اين مورد، ميان نبوت و امامت فرق نيست و
مردم حق انتخاب امام را ندارند و او در هر حالى امام است (قاما او قعدا) و مردم
مكلّف هستند از او اطاعت كنند
[1].« الإمامة، منصب الهى مجعول من قبل اللّه و
عهد منه سبحانه و تعالى كما قال عزّ و جلّ في ابراهيم عليه السّلام:
\i إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ
إِماماً ...\E فكما أنّ النبوة منصب الهى مجعول من قبل اللّه سبحانه و تعالى،
فكذلك الخلافة عنه لا محالة ...»: ابو طالب تجليل، براهين اصول المعارف الالهيه،(
قم: بىنا، 1418)، ص 233.
[2]. لطف اللّه صافى، امامت و مهدويت،( قم: دفتر
انتشارات اسلامى، 1380)، ج 2، ص 440 و 441.
[3]. محمّد بن حسن حرّ عاملى، وسائلالشيعه، ج 16،
ص 246؛ محمّد بن على شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 409، ميرزا حسين نورى،
مستدركالوسائل، ج 12، ص 289.
[4]. حسن بن يوسف حلّى، باب حادى عشر،( قم:
انتشارات صدر رضوانى، 1380)، ص 125 و 13.
نام کتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) نویسنده : كارگر، رحيم جلد : 1 صفحه : 254