نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 251
در كارگاههايى چون حزب بعث عراق، سازمان «سيا» ى آمريكاو
«موساد» اسرائيل، براى حذف اصل «ولايتفقيه» از حكومت ايران تلاش زيادى به عمل
آمد، ولى همه اين تلاشها با شكست مواجه شد. به همين دليل، ما به اين نتيجه
رسيدهايمكه بايد به مقابله تدريجى با نظام جمهورى اسلامى برخيزيم تا آن را نه از
راه قيام مسلحانه، بلكه از راه تشكيل «جامعه مدنى» از ميان برداريم.[1]
بنىصدر در گفتگو با راديو آمريكا چنين گفت:
هواداران اصلاحات بايد شعار مردمسالارى را كه از سوى برخى
اصلاحطلبان داده مىشود، دنبال كنند.[2]
رضا پهلوى- فرزند شاه معدوم- در اوج حركت اصلاحطلبان آمريكايى در
ايران، در كنفرانس مطبوعاتى در آمريكا مىگويد:
براى هماهنگى و برقرارى دموكراسى در ايران، شرايط در داخل كشور تا به
اين حد آماده نبود ....[3]
هنرى پركت، مسئول سابق كرسى ايران در وزارت خارجه آمريكا اظهار
مىدارد:
اگر موجى كه در مطبوعات اصلاحطلب ايران با تز امكان ارتباط با
آمريكا شروع شد- و حالا به ترديد در اساسىترين وجوه انقلاب اسلامى مشغول است-
بتواند از حريم روحانيت عبور كند و از آن طريق، ولايتفقيه را بر كشتى ترديد سوار
كند، بار سنگينى از دوش آمريكا برداشته خواهد شد.[4]
حسين لاجوردى، از فعالان ضدانقلاب خارجنشين در سال 1374 در پايان
كنفرانس لندن مىگويد:
اولًا نقش مذهب در ايران بايد كمرنگ شود. البته اين هدف صرفاً با
استفاده از روشهاى فرهنگى قابلتحقق است. ثانياً فراموش نكنيم تز جدايى دين از
سياست