چون از جانب ايران بسيارى از سنّيان هجرت به
مرز و بوم روم نمودند و شكايت از حركات غدّارانه كه شاه اسماعيل در حق سنّيان
مىنمود كرده، از سلطان بايزيد يارى طلبيدند، سلطان نيز محض تفتيش و تحقيق احوال
اهالى ايران به خصوص تحقيق تعدّيات مرويّه صوفيان در حق سنّيان، فرمود دو طغرانامه
به شاه اسماعيل نوشتند كه هر دو تبريك فتح عراق و شيراز را متضمن بود، اما يكى اگر
تعديات مرويه صحّت داشته باشد، از آن باحث و محتوى به نصايح، و آن ديگرى فقط تبريك
و تجديد مصافات را حاكى و لايح بود.
در همين سال، سفير عثمانى با هداياى لايق و هر دو نامه را حامل به
ايران آمد. چون تعدّيات مرويّه صحّت داشت، با هدايا نامهاى كه راجع به تبريك و
جامع نصايح بود و صورت مترجمهاش در ذيل مندرج است، به درگاه شاه اسماعيل تقديم
نمود:
ترجمه نامه سلطان با يزيد
جناب امارت مآب حكومت نصاب، سيادت انتساب، مبارز السلطنة و الحكومة،
صاحب الفتح الجزيل و النصر الجليل ابن الشيخ سلطان حيدر الصفوى امير اسماعيل- اسّس
اللّه بنيان عدله و افضاله الى يوم الدين- را كه مقام فرزند ارجمند اين ولاء و
مؤسّس اساس سلطنت والا و سرسلسله دولت اعلى و جانشين كيخسرو و داراست اولا به سلام
سلامت انجام همايون ما مفتخر ساخته ثانيا ابواب گله بل شكايت را گشوده اظهار
مىنماييم:
بعد از اينكه آن فرزند عالىمقام به عزم كشيدن انتقام پدر حيدر سير،
از گيلانات خروج كرده، با فرخ يسار شيروان شاه جنگيده، به ياورى بخت بر او ظفر
يافته به سزا رسانيد و بعد با الوند لوند محاربه نموده، به هزيمت گرفتار و بالشرف
و الاجلال در تبريز گل بيز بر اورنگ خسرو پرويز جلوس كرده، كامكار شدند، آنگاه كه
اين دو نويد مسرّت پديد در مرز و بوم روم شايع شد، بسيار خرسند شده، منتظر قدوم
بشيرى با بشارتنامه مخصوص ماندم كه در ورود آن جوابنامه تهنيتآميزى با سفير
مخصوص اسبال نمايم. چون، اعلام ازين قبيل وقايع عظيمه، از عمده تكاليف حكم داران
است. حال اينكه از آن جانب هنوز نه بشير و بشارت و نه انباء و اشارت واقع بود كه
بشارت ديگر درين مملكت شايع گشت و معلوم شد كه آن امارت مآب خطّه وسيعه عراق و
فارس را نيز از وجود مظلمهآلود بايندريه پاك و به آفتاب نجدت تابناك كرده، باليمن
و الاقبال ضميمه ممالك مفتوحه اميرانه نمودهاند. چون اين خبر شادى اثر تشنيف ساز
صماخ مسرّت گرديد و بشارتنامه نيز از آن جانب نرسيد، لازم آمد كه فتوحات پى در پى
آن سيادت مآب شهامت نصاب را تبريك و تهنيت نموده، در طريقه خلوصورزى [اخلاص
كيشى] و مودّتگسترى تقدّم بجوييم و درين ضمن بعض وصاياى بىغرضانه هم به گوش هوش
آن نتيجه خانواده ولايت رسانيده، نظر دقت با فطانت آن امارت مآب را در باب تعميق
مضار چند مسئله منعطف سازيم: