اولا اكثار و اسراف در قتل كه باعث كوتاهى
عمر و سبب بدنامى ابدى و در شرع و عقل غير ممدوح و مقدوح است، تابع هواى نفس جوانى
نشده اجتناب فرمايند. البته شنيدهاند نام حجّاج و چنگيز و تيمور را اعالى و ادانى
به چه عنوان به زبان آورده و مىآورند.
ثانيا لازم نيست كه ترويج و تعميم يك طريقه مخالف عامه مسلمين را از
براى پيشرفت امور سلطنت سه روزه دنيا آلت قرار داده، در ميان امت خير البشر تفرقه
بيندازند و به واسطه اين تباعد و تنافر الى آخر الايّام، امّت مرحومه ستمديده حضرت
خير الانام را دشمن همديگر ساخته، قواى ماديه و معنويه اسلام را بكاهند و به اين
وسيله، باعث دستاندازى اعادى دين بر ممالك مسلمين شوند.
ثالثا قبور و مساجد و تكايا و زوايا و ساير آثار سلاطين و امرا و
علماى سالفين را نگذارند كه بعض نادانهاى صوفيه به اغوا و اغراى انبوهى از
غرضكاران كه مىخواهند موقوفات آنها را ملك قرار داده غصب كنند، خراب نمايند؛ چه
آنها اسناد و حجج مالكيّت اسلام در آن ممالك و داعى ذكر جميل مشاهير رجال امّت
حضرت حبيب ربّ لا ينام است.
رابعا استمالت به عدل و انصاف در قلوب اهالى مؤثرتر از اظهار بطش و
شدّت و خونريزى است. بهتر اين است كه در هر امور مساوات و عدالت و حريّت مشروعه
اهالى براى آن امارت مآب پيشه گشته، مرغ قلوب اهالى را به دام صدق نيّت و حسن سلوك
شكار كرده، كسى را نرنجانند و طورى رفتار نمايند كه اهالى آن مرز و بوم، وطن آبا و
اجدادشان را ترك ننموده، به خارج هجرت نكنند، زيرا آبادى مملكت و بقاى دولت بسته
به خشنودى رعيّت از حكومت است. هرگاه ايرانيان از حكومت اتراك بايندريه خشنود
مىبودند، آن سيادت مآب آن قدر ممالك را نمىتوانستند به اين آسانى فتح نمايند.
ايران مملكتى است كه چندين سلاله از حكم داران معتبر قبل از اسلام و
بعد از اسلام در آن اقليم توسن سلطنت را رانده و بعض از حكم داران آنها نيز در
اغلب آبادىهاى ممالك روى زمين به يارى همان ايرانيان فتحهاى بسيار ممدوح كرده،
بين السّلاطين به نام نيكى تفرّد جستهاند!
ايرانيان نيز ملّتى بوده و هستند كه تا پادشاه از نجبا و از خودشان
نباشد، به ميل انقياد و اطاعت نمىنمايند و مىخواهند كه پادشاه آنها در يكى از
پايتختهاى ايران ساكن شده خود را ايرانى بشناسد و ايرانيان را نيز ملت حاكمه قرار
داده به عدالت راه رود. و للّه الحمد و المنّه آن جناب شهامت مآب كه از تمامى
ايرانيان حسيب و نسيب و نجيبتر و منسوب به يكى از خانواده قديم و معروف و
ممدوحترين ايران و صاحب انصار و اعوان هستند، اگر عدالت را پيشه و ترفيه و آسودگى
رعايا و برايا را هميشه انديشه فرمايند، اهالى ايران بالطوع و الرّضا و اهالى
هندوستان و تركستان نيز فقط به يك توجه آن ولا ربقه تابعيت و اطاعت را بر رقبه
عبوديّت و رقيّت نهاده، در بقا و ارتقاى دولت صوفيه صفويه جانسپارانه خواهند
كوشيد. اما