بعضى ادّعا
مىكنند كه تلاوت بعضى از آيات، نسخ شده و حكم آنها باقى مانده است، اين ادّعاهايى
است كه انسان عاقل آن را قبول نمىكند؛ زيرا مىپرسد: حكمت نسخ تلاوت و بقاى حكم
چيست؟ صدور قانونى كه واجب الاجراست و برداشتن الفاظ اين قانون، با وجوب عمل به
احكام آن، چه دليل عقلى، يا شرعى مىتواند داشته باشد؟ آنان براى اثبات ادّعاى خود
به يك آيه مثال مىزنند، در حالى كه خدا مىداند اين كلمات ادّعا شده از قرآن
نيست؛ چون اگر جزء قرآن بود، صحابه از آنها غافل نمىماندند و سلف صالح آن را در
مصحفهاى خود مىنوشتند.[1]
قسم
دوّم: رواياتى كه بر لحن (اشتباه نحوى) و تغيير دلالت مىكنند.
1-
از عثمان نقل شده است:
در
مصحف، تغييراتى در حركات ايجاد شده است كه عرب به تناسب زبان خود آنها را اصلاح
مىكند. گفته شد: چرا آنها را اصلاح نمىكنى؟ گفت: آن را رها كنيد؛ زيرا حلالى را
حرام، يا حرامى را حلال نمىكنند.[2]
ابن
اشته، لحن مورد اشاره در حديث را بر خطا در انتخاب مناسب تر از حروف هفتگانه و بر
چيزهايى كه نوشته آن، مخالف تلفظ آن مىباشد، حمل كرده است، در حالى كه اين حمل
درست نيست بلكه