ممكن باشد،
در حالى كه شيفتگان نسخ، بيش از يك، يا دو شاهد ارائه نكردهاند!! و تمام آنچه هم
كه نقل كردهاند، به وسيله خبرهاى واحد مىباشد و جايز نيست قرآن كه سند آن
قطعىاست، با خبر واحدى كه سندش ظنّى مىباشد، نسخ شود.[1]
3-
دكتر مصطفى زيد مىنويسد:
بدين
ترتيب، قسمى كه در آن تلاوت منسوخ شده و حكم باقى مانده باشد، فرضى است كه در هيچ
موردى واقع نشده است، از اينرو، آن را كنار ميگذاريم؛ چون غيرمعقول و غير مقبول
است.[2]
4-
عبدالرحمن جزيرى مىنويسد:
اخبارى
كه در آنها عبارت: «من كتاب الله» آمدهاست و ادّعا شده كه اين كلمات در قرآن بوده
و در عهد رسول خدا (ص) حذف شده است، به اتّفاق نظر علما به اين قسمتهاى ادّعا شده
قرآن اطلاق نمىشود و احكام قرآن بر آنها جارى نمىشود. اگر تأويل ادّعاهاى اين
احاديث ممكن باشد و آنها را از قرآن كريم خارج كند، حكم حديث بر آنها بار مىشود و
اگر تأويل آنها ممكن نباشد، به اعتقاد من، صلاحيت براى دلالت بر حكم شرعى را
ندارند. پس بهترين راه آن است كه چنين رواياتى كنار گذاشته شوند.[3]