تصديق
نمىكند، پس معناى روايت اين است كه: حضرت قائم (عج) معانى حقيقى قرآن را ظاهر
مىكند به صورتى كه هيچ ابهام و ترديدى در آن باقى نمىماند و هر خردمندى مىفهمد
كه قرآن او را تصديق مىكند.
در
اين صورت منظور حديث اوّل- برفرضكه صحيح باشد- اين استكه آنان معانى قرآن را
تحريف كردند و چيزهايى را به معناى قرآن اضافه كردند كه امر بر حقيقت طلبان مشتبه
شده است.
در
سند روايت دوّم، عمرو بن ابىمقدام قرار دارد كه ابن غضائرى[1]
او را تضعيف كردهاست. و در سند روايت سوّم، منخل بن جميل اسدى قرارداردكه علماى
رجال او را ضعيف و فاسد الروايه و متّهم به غلوّ دانستهاند كه غلات، احاديث
بسيارى را از او نقل مىكنند.[2]
و
برفرض كه اين دو حديث صحيح باشد، توجيه آن دو به معناى ديگرى امكان دارد.
سيّد
طباطبائى مىنويسد:
قول
امام (ع) كه مىفرمايد:
إنّ
عنده جميع القرآن ...
،
اگرچه ظاهر در لفظ قرآن است و وقوع تحريف در آن را مىرساند، امّا تقييد جمله با
عبارت:
ظاهره
و باطنه
اين
را مىرساند كه منظور،
[1] - مجمع الرجال: 4/ 257 و 6/ 139؛ رجال ابن داوود: ص
516 و 218.