علم به تمام
قرآن از حيث معانى ظاهرى و باطنى است كه باطن قرآن را جز پيامبر (ص) و جانشينان
اونمىدانند.[1]
سيّد
على بن معصوم مدنى، اين دو روايت را در ضمن احاديثى آورده است كه به وسيله آنها
استشهاد كردهاست اميرالمؤمنين و فرزندانش (عليهم السلام) با تأييد و اذن الهى و
الهام ربّانى و تعليم نبوى، تمام آنچه را كه در قرآن است، با علم قطعى مىدانستند.
او متذكّر شدهاست كه احاديث در اين موضوع به حدّ تواتر در هر دو فرقه رسيده است.[2]
البتّه
مىتوان اين دو روايت را بر مطالب اضافهاى كه در مصحف اميرالمؤمنين (ع) بوده است،
حمل كرد؛ زيرا آن حضرت (ع) تأويل و تفسير و شأن نزول آيات را از پيامبر اكرم (ص)
دريافت مىكرد و در مصحف خود مىنوشت، امّا اين مطالب جزء قرآنى كه خداوند نازل
فرموده بود و پيامبر (ص) مأمور به تبليغ آن بود، نبود.
دسته
چهارم: رواياتى كه مىگويد در قرآن اسامى مردان و زنانى بوده است كه حذف شده است:
1-
در تفسير عيّاشى به صورت مرسل از امام صادق (ع) روايت شده است: