تأويل بعضى
از آيات و تفسير و شأن نزول بعضى از آيات حذف نمىشد، اسم ما را در ميان آنها
مىيافتى. پس اگر قرآن به همان صورتى كه خداوند نازل فرموده است و بدون دخالت
اوهام و خيالات و دخالتهاى اهل نفاق و باطل، تفسير مىشد، اسم ائمّه (عليهم
السلام) را در آنها مىيافتى.
دسته
سوّم: رواياتىكه توهّم وقوع تحريف به زياده و نقصان در قرآن را ايجاد مىكنند:
1-
عيّاشى در تفسير خود، از ميسر، از امام باقر (ع) روايت كرده است:
لَولا
انّهُ زيد في كتاب اللهِ و نقص منه، ما خُفِي حقنا على ذي حجا ولو قد قام قائمنا
فنطق صدَّقَهُ القرآن.[1]
اگر
چنين نبود كه در كتاب خدا زياده و نقصان راه يافته است، حقّ ما بر حقيقت طلبان
مخفى نمىماند و اگر قائم ما قيام كند و صحبت كند، قرآن او را تصديق مىكند.
2-
كلينى دركافى و صفّار در بصائر از جابر روايت كردهاست كه از امام باقر (ع) شنيدم
كه فرمود:
ما
ادّعى احدٌ مِنَ الناس انَّهُ جمع القرآن كلّه كما انزل إلّا كذّاب و ما جمَعَه
وحفظه كما أنزله اللهُ تعالى إلّا علي ابن أبيطالب و الائمّة من بعدِهِ (عليهم
السلام).[2]