چون حسين بن على بايد كه جان خويش را
در زمين كربلا بذل ره جانان كند
ز اكبر و اصغر بپوشد چشم و چون عباس را
در مناى عشقبازى تشنه لب قربان كند
سيّد سجّاد بايد تا تمام حال خويش
وقف روز و شب به راه طاعت يزدان كند
يادم آمد شرح حالى زان امام حقپرست
ترسم ار گويم جهان را سر به سر ويران كند
بعد قتل خامس آل عبا چون ابن سعد
خواست تا غارت خيام مظهر سبحان كند
اهل بيت مصطفى حيران كه آيا آن لعين
بعد قتل شه چه حكمى از پى ايشان كند
ناگهان در خيمهگه لشكر به غارت تاختند
كى زبان را قوه تا تقرير اين عنوان كند
نه به جا چادر، نه معجر ماند از خيل زنان
نه كسى تا منع ظلم قوم بىايمان كند
يك طرف بر دور زينب جمع اطفال صغير
بر چه دردى دختر شير خدا درمان كند
از غم بيمار نالد يا غم اطفال شاه
گريه از بهر اسيرى يا غم هجران كند